در ادامه خواهید خواند
قضاوت کردن آنچنان با ما یکی شده که روز با با آن به شب می رسانیم. یک روند مداوم از اینکه این را دوست دارم و آن را دوست ندارم، خوب هستم یا بد، موفق هستم یا ناموفق و … همیشه همراه با ماست. گیل فرونزدال یک از اساتید معروف ذهن آگاهی تجربه زندگی با این روند زندگی همراه با قضاوت را به رانندگی با خودرویی تشبیه می کند که روی شیشه اش لایه ای قدیمی از خاک و کثیفی پوشانده است.
اغلب اوقات، قضاوت به احساسات منفی مانند عصبانیت، سرخوردگی و ناامیدی دامن می زند. افکار قضاوتی می توانند واقعاً فکر شما را وارد یک چرخه طولانی از مسیر داستانی کند، چرخه ای مانند من خیلی احمق هستم، یا هرگز به هیچ جایی نخواهم رسید. این افکار و نتایجش نه تنها به شدت باعث آسیب روحی و نابودی عزت نفس می شوند، بلکه نکته اینجاست که این داستان ها حتی درست هم نیستند. با این حال، زمانی که به این فکر می کنید که شما باید شخصی باشید که نیستید یا کاری را که باید انجام می دادید انجام نداده اید دچار قضاوت منفی می شوید.
حتی وقتی خودتان را از جنبه مثبت قضاوت می کنید، این نیز می تواند ایجاد مشکل کند: زیرا ذهن قضاوتگر دیر یا زود آنچه را که موفق ارزیابی کرده بود را در سطح انتظار ارزیابی نمی کند و این حس قضاوت مثبت هم دیری نخواهد پایید و در نهایت ناامیدی جای حس قضاوت مثبت را می گیرد.
از بین بردن سطح قضاوت، مانند شستن خاک و کثیفی از شیشه جلوی خودرو است. مسلما پس از شستشو، دنیا شفاف به نظر می رسد. شما به یک ناظر بی طرف تبدیل می شوید و اجازه می دهید همه چیزها همانطور که در واقع وجود دارند باشند. افکار شما فقط افکار هستند، نه تعاریف.
قضاوت نکردن یعنی در مواجهه با افکار و وقایع به عنوان ناظر بی طرف باشیم، بدون اینکه به چیزی برچسب خوب یا بد بزنیم یا در برابر وقایع مقاومت نشان دهیم. برخلاف تمایل طبیعی بشر برای قضاوت در مورد تجربیات، ذهن آگاهی به شما می آموزد که به سادگی تجربیات خود را مشاهده کنید، زیرا این همان چیزی است که به بینش واقعی منجر می شود. قضاوت نکردن به معنای ریشه کن کردن افکار قضاوتی نیست. این بدان معناست که اگر افکار قضاوتی بوجود می آیند، بدون اینکه به آنها عمل کنید، متوجه آنها باشید و به جای استفاده از یک فکر قضاوتی که به عنوان نقطه پرش برای افکار دیگر عمل خواهد کرد، شما فقط به خود گوشزد کنید که یک این یک فکر قضاوتی است.
چکار کنیم که قضاوت نکنیم؟ اولین گام تشخیص این موضوع است که شیشه ای که از پشتش به دنیا نگاه می کنیم، نیاز به شستن دارد و کثیف بودنش را تشخیص دهیم.
ابتدا بررسی کنید که آیا شما درگیر قضاوت های مطلق و ارزشی مانند خوب و بد، درست و غلط، باید و نباید یا منصفانه و غیرمنصفانه هستید یا خیر. اگر شما مشغول این گفتگوی درونی هستید که مثلا به خود بگویید: من احمق و بدرد نخور هستم چون هیچ کاری را درست نمی توانم انجام بدهم! یا گفتگوهایی از این قبیل که بر مبنای قضاوت های نادرست در مورد خودتان شکل گرفته و این خطر را دارد که با این افکار قضاوتی هم هویت شوید. اگر در خود احساسات ناشی از ناامیدی یا بی ارزشی را احساس می کنید، این را نتیجه احساسی قضاوت های درونی خود بدانید و در صدد کنترل افکار قضاوتگر برآیید.
استاد عزت نفس ذهن آگاهانه، کریستوفر گرمر تمرین جالب و موثری برای کنترل افکار قضاوتگرانه دارد که با هم مرور می کنیم
امروز به مدت یک ساعت آگاهی خود را به این نکته جلب کنید که چند بار از طریق پنجره کثیف و خاک گرفته قضاوت به دنیا نگاه می کنید. هر بار که متوجه یک فکر قضاوتی شدید، آن را بشمارید – یک سکه در یک کیسه بگذارید، یا یک مهره در یک فنجان بگذارید. می توانید از هر چیز کوچک و ظرفی که دستی دارید استفاده کنید مثلا می توانید از نخود و لوبیا استفاده کنید و با می توانید از هر ظرف و کیسه ای برای این موضوع بهره ببرید، مهم شمردن افکار قضاوتی است. در پایان یک ساعت، تعداد سکه ها، مهره ها یا سایر اشیا را جمع بزنید. چند تا مهره جمع شده؟ پنج تا ؟ ده تا؟ صد تا؟ تعداد مهره ها یا سکه های چیزی در مورد شما نمی گوید و قرار نیست بر مبنای تعداد مهره ها یا سکه ها خودتان را قضاوت کنید و اگر چنین کرده اید لطفا یک مهره دیگر به جمع مهره های قبلی اضافه کنید. – این تمرینی است برای اینکه به آگاهی و شناخت افکار قضاوتی برسید.
حالا دوباره یه تعداد مهره ها نگاه کنید. وضعتان چطور به نظر می آید؟ خوب است یا بد؟
اگر به سوال بالا جواب دادید یک مهره دیگر در کیسه بگذارید.