اثر همرنگی با جماعت (Bandwagon Effect) به تمایل ما برای پذیرش رفتارها یا باورهایی اشاره دارد که دیگران آن‌ها را انجام می‌دهند، زیرا تعداد زیادی از مردم از آن پیروی می‌کنند. این مفهوم به تصمیمات فردی در زندگی روزمره محدود نمی‌شود و می‌تواند رفتارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را نیز تحت تأثیر قرار دهد. این پدیده معمولاً باعث می‌شود افراد بدون ارزیابی کافی و صرفاً به دلیل محبوبیت یک ایده یا رفتار، آن را بپذیرند. همچنین ممکن است باعث کاهش استقلال فکری و تمایل به پیروی از جمع شود.

در موارد ساده‌ای مانند پیروی از مد یا خرید محصولات خاص و همچنین در تصمیم‌گیری‌های مهم‌تر مانند انتخابات یا گرایش به روش‌های درمانی دیده می‌شود. بسیاری از افراد در این شرایط، تحت تأثیر فضا قرار می‌گیرند و انتخاب‌هایی می‌کنند که در حالت عادی شاید آن‌ها را نمی‌پذیرفتند. این موضوع اهمیت تقویت تفکر انتقادی و پرورش مهارت تصمیم‌گیری مستقل را بیشتر نمایان می‌کند. و حتی جنبه‌های فرهنگی، مذهبی و اجتماعی را نیز تحت‌الشعاع قرار دهد.

این تأثیر می‌تواند خود را در موارد ساده‌ای مانند پیروی از مد یا خرید محصولات خاص و حتی در موقعیت‌های مهم‌تری مانند تصمیم‌گیری‌های سیاسی نشان دهد. رفتارهایی که به واسطه اثر همرنگی با جماعت شکل می‌گیرند، اغلب به گونه‌ای هستند که اگر فرد در خلوت و بدون تأثیر دیگران تصمیم بگیرد، شاید هرگز آن‌ها را انتخاب نکند. به همین دلیل، درک این پدیده و تقویت مهارت تفکر انتقادی می‌تواند به کاهش تأثیرات منفی آن کمک کند.

به مثال توجه کنید: “احمد” یک هوادار پر و پا قرص تیم فوتبال محلی به نام “همای تهران” بود. او همیشه از عملکرد عالی تیمش لذت می‌برد و هر هفته همراه دوستانش به ورزشگاه می‌رفت. این علاقه نه تنها بخشی از سرگرمی او بود، بلکه به نوعی جزئی از هویت او به حساب می‌آمد.

روزی خبر رسید که تیم جدیدی به نام “عقاب” در لیگ کشور خوش درخشیده است و در اکثر مسابقات پیروز شده است. محبوبیت آن‌ها به سرعت افزایش یافت و به زودی در هر گوشه از شهر، هواداران “عقاب” با شال‌ها و پرچم‌های تیم دیده می‌شدند.

دوستان احمد یکی پس از دیگری طرفدار تیم “عقاب” شدند. احمد ابتدا در برابر این تغییر مقاومت می‌کرد اما تحت تأثیر فضای عمومی قرار گرفت و تصمیم گرفت طرفدار “عقاب” شود. او با خود گفت: “آن‌ها شانس قهرمانی را دارند.” این تغییر نظر او نه از روی تحلیل شخصی، بلکه به دلیل تأثیر همرنگی با جماعت بود.

سوگیری‌های مرتبط

  • هنجارهای اجتماعی: تأثیر فشار جمعی بر تصمیم‌گیری افراد.
  • تأیید اجتماعی: گرایش به رفتارهایی که تأیید دیگران را در پی دارد.

اثر همرنگی با جماعت فراتر از ورزش، بر بسیاری از تصمیمات روزمره ما تأثیر می‌گذارد. مشکل اصلی این سوگیری این است که می‌تواند توانایی تفکر انتقادی فرد را تحت‌الشعاع قرار دهد و تصمیم‌گیری‌های غیرمنطقی را جایگزین تصمیمات آگاهانه کند. تصمیماتی که برای دیگران سودمند هستند، لزوماً برای ما مفید نخواهند بود.

برای مثال، تحصیل در دانشگاه برای بسیاری از افراد گزینه مناسبی است، اما برای همه بهترین انتخاب نیست. برخی ممکن است با حضور در مدارس فنی یا شرکت در دوره‌های کارآموزی، موفق‌تر باشند. لازم است که رفتارهای خود را بر اساس مزایا و تأثیر آن‌ها بر زندگی شخصی خود ارزیابی کرده و سپس تصمیم بگیریم. اثر همرنگی با جماعت می‌تواند این روند را مختل کند و ما را متقاعد کند که تصمیم درست، همان تصمیم رایج است.

همچنین، تأثیرات این پدیده می‌تواند فراتر از انتخاب‌های آموزشی یا ورزشی باشد و حوزه‌های مهم‌تری نظیر امور مالی و سیاست را نیز شامل شود.

تأثیرات سیستماتیک

فقدان تفکر انتقادی در سطح گسترده می‌تواند پیامدهای مخربی داشته باشد. اثر همرنگی با جماعت اغلب به جنبش‌های اجتماعی و سیاسی دامن می‌زند که لزوماً به نفع عموم مردم نیستند.

برای مثال، یک مطالعه در سال‌های گذشته نشان داد که بیش از 70 درصد افراد بدون تحقیق دقیق به شایعات منتشرشده در فضای مجازی اعتماد می‌کنند، به‌ویژه اگر این شایعات از سوی یک گروه پرطرفدار مطرح شده باشد. این موضوع در مواردی مانند جنبش‌های ضد واکسن که باعث کاهش سطح ایمنی عمومی می‌شود، قابل مشاهده است.

تاریخ همچنین نشان داده است که جنبش‌های پوپولیستی خطرناک معمولاً با استقبال عمومی از پیام‌های سیاسی که با “مردم عادی” همسو هستند، آغاز می‌شوند و فقدان تفکر انتقادی این جنبش‌ها را تقویت می‌کند.

سوگیری‌هایی مانند اثر همرنگی با جماعت می‌تواند بر حرفه‌های مختلف نیز تأثیر منفی بگذارد. در حوزه مالی، برای مثال، سرمایه‌گذاران ممکن است افزایش گسترده سرمایه‌گذاری‌ها را نشانه‌ای برای پیروی بدانند. در نتیجه، یک هجوم خرید شکل می‌گیرد که قیمت‌ها را به دلیل گمانه‌زنی بالا می‌برد و “حباب قیمتی” ایجاد می‌شود. نمونه بحران مسکن سال 2008، با سقوط ناگهانی و پیامدهای فاجعه‌بار برای سرمایه‌گذاران و افراد عادی، مثال بارزی از این پدیده است.

تأثیر بر محصولات و شبکه‌های اجتماعی

پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی بیش از هر زمان دیگری اثر همرنگی با جماعت را تقویت کرده‌اند. امروزه روندهای آنلاین می‌توانند در عرض چند ثانیه میلیون‌ها نفر را تحت تأثیر قرار دهند. هنگامی که تعداد زیادی از کاربران ایده یا رفتاری را تبلیغ می‌کنند، مقاومت در برابر آن دشوار می‌شود.

گاهی اوقات، این روندها می‌توانند تأثیرات مثبتی داشته باشند. برای مثال، چالش سطل آب یخ در تابستان 2014 اکنون به عنوان بزرگ‌ترین جنبش شبکه‌های اجتماعی در تاریخ پزشکی شناخته می‌شود. از آنجا که شرکت‌کنندگان باید سه نفر از دوستان خود را به انجام این چالش دعوت می‌کردند، اثر همرنگی با جماعت تضمین می‌کرد که این روند به سرعت گسترش یابد. تأثیر این حرکت بسیار قابل توجه بود و در عرض شش هفته بیش از 115 میلیون دلار برای مبارزه با بیماری ALS جمع‌آوری شد و آگاهی جهانی نسبت به این بیماری افزایش یافت.

این مطلب را هم بخوانید:  گس‌لایتینگ: هنر تاریک کنترل روان

با این حال، بسیاری از روندها (اگر نگوییم بیشتر) کاربران شبکه‌های اجتماعی را به رفتارهای بی‌ضرر یا حتی خطرناک تشویق می‌کنند. به عنوان مثال، در ژانویه 2019، چالش “تاید پاد” اینترنت را فرا گرفت و افراد را به خوردن بسته‌های شوینده ترغیب می‌کرد. در نیمه اول همان ماه، 39 مورد مسمومیت عمدی نوجوانان در ایالات متحده گزارش شد؛ در حالی که این تعداد برابر با کل موارد مشابه در سال 2016 بود. بنابراین، گرچه روندهای آنلاین می‌توانند جان‌ها را نجات دهند، اما می‌توانند جان افراد را نیز به خطر بیندازند.

این مثال‌ها نشان می‌دهند که چگونه اثر همرنگی با جماعت می‌تواند از یک ابزار آگاهی‌بخش به پدیده‌ای خطرناک تبدیل شود. اهمیت تفکر انتقادی و تصمیم‌گیری آگاهانه در دنیایی که اطلاعات به‌سرعت انتشار می‌یابد، بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود.

اثر همرنگی با جماعت و هوش مصنوعی

با افزایش محبوبیت هوش مصنوعی، شرکت‌ها به سرعت در حال اضافه کردن قابلیت‌های یادگیری ماشینی به محصولات خود به‌عنوان یک ابزار تبلیغاتی هستند. آن‌ها می‌دانند که گنجاندن این واژه در برندینگ اغلب برای ترغیب مصرف‌کنندگان به خرید محصول کافی است و این اتفاق به لطف اثر همرنگی با جماعت رخ می‌دهد.

مشکل پذیرش سریع این است که ما را قانع می‌کند هوش مصنوعی همیشه فناوری نوآورانه‌ای است—اینکه چون دیگران از آن استفاده می‌کنند، پس باید مفید باشد! اما واقعیت این است که استفاده از هوش مصنوعی همیشه مزایای قابل‌توجهی ندارد و حتی می‌تواند فرآیندهایی را که ادعا می‌کند ساده می‌سازد، پیچیده‌تر کند. برای مثال، شاید تنظیم دستی زنگ هشدار آسان‌تر از تکیه بر الگوریتمی باشد که الگوی خواب شما را به اشتباه محاسبه می‌کند. یا ممکن است روشن کردن چراغ با فشار یک کلید ساده‌تر از دستور دادن ده‌باره به دستیار هوش مصنوعی باشد.

چرا این اتفاق می‌افتد

اثر همرنگی با جماعت توضیح می‌دهد که وقتی یک ایده یا باور محبوبیت پیدا می‌کند، احتمال اینکه ما نیز آن را بپذیریم، افزایش می‌یابد. دلایل متعددی پشت این پدیده وجود دارد که اولین آن کارآمدی است:

  • مغز ما از میانبرها استفاده می‌کند: ما به میانبرهای ذهنی به نام «هیوریستیک» تکیه می‌کنیم. اثر همرنگی با جماعت به ما اجازه می‌دهد تصمیمات را به سرعت اتخاذ کنیم. بررسی کامل یک رفتار یا ایده و تصمیم‌گیری در مورد اینکه آیا ارزش تأیید دارد یا خیر، زمان و انرژی می‌برد. بسیاری از ما پذیرش گسترده را به‌عنوان نشانه‌ای از صحت آن می‌دانیم و فرآیند ارزیابی فردی را کنار می‌گذاریم.
  • میل به تعلق اجتماعی: بیشتر ما از حس طرد شدن از جمع بیزاریم. برای اجتناب از متفاوت بودن، به رفتارهای گروه پایبند می‌شویم تا حس تعلق و پذیرش اجتماعی را تجربه کنیم.
  • میل به پیروزی: اعتقادات محبوب معمولاً به نظر درست می‌آیند و ناخودآگاه آن‌ها را می‌پذیریم. ما تکامل یافته‌ایم تا به باورهای عمومی تکیه کنیم، زیرا مخالفت با آن‌ها گاهی مضر و گاه خطرناک است.
  • اهمیت آن: ما باید در برابر تکیه بیش‌ازحد به نظر جمع مقاومت کنیم و ایده‌ها را بر اساس ارزش واقعی آن‌ها بسنجیم. آیا تا به حال فکر کرده‌اید که چرا برخی تصمیم‌های جمعی تأثیر مثبت دارند و برخی دیگر نه؟ برای مثال، گاهی پیروی از جمع در انجام یک اقدام خیریه می‌تواند نتیجه‌ای مثبت داشته باشد، اما در مواردی دیگر ممکن است منجر به پیامدهای ناخواسته شود.
این مطلب را هم بخوانید:  سوگیری اکتشافی عاطفی چیست؟

آنچه برای اکثریت مفید است، ممکن است برای ما مناسب نباشد و در برخی موارد حتی می‌تواند غیرمجاز یا نامناسب باشد. در شرایط “ذهنیت جمعی”، ممکن است دست به کارهایی بزنیم که خارج از شخصیت ما است و بعداً از آن پشیمان شویم.

چطور از آن جلوگیری کنیم

گرچه نمی‌توانیم به‌طور کامل از اثر همرنگی با جماعت دوری کنیم، می‌توانیم وابستگی خود به نشانه‌های اجتماعی را در تصمیم‌گیری کاهش دهیم. این کار با کند کردن فرآیند تصمیم‌گیری، پرهیز از فشار محیط و در نظر گرفتن گزینه‌های مخالف جریان عمومی امکان‌پذیر است.

مثال‌ها

انتخابات محلی ایران: در انتخابات شوراهای شهر و روستا، معمولاً بسیاری از افراد به نامزدهایی رأی می‌دهند که پوسترها و تبلیغات بیشتری در سطح شهر دارند. این تصور که نامزدی با تبلیغات وسیع‌تر شانس موفقیت بیشتری دارد، یکی از مصادیق اثر همرنگی با جماعت است.

طب سنتی: در برخی موارد، مردم بدون بررسی علمی به توصیه‌های درمانی عمومی مانند “مصرف روزانه عسل و سیاه‌دانه برای هر بیماری” عمل می‌کنند، تنها به این دلیل که بسیاری این روش‌ها را دنبال می‌کنند.

خرید محصولات فصلی: در برخی جشنواره‌های خرید مانند “جمعه سیاه”، افراد به دلیل هیاهوی عمومی و تبلیغات گسترده، اقدام به خرید محصولات می‌کنند، حتی اگر به آن‌ها نیاز نداشته باشند.

اثر همرنگی با جماعت می‌تواند ما را از تحلیل عمیق بازدارد. ایجاد فاصله بین مشاهده اطلاعات اجتماعی و تصمیم‌گیری، به تقویت تفکر انتقادی و ایجاد استقلال در تصمیم‌گیری کمک می‌کند.

سید مسعود علوی پور

No comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *