سوگیری پس بینی چیست؟

سوگیری پس بینی: چرا انتخاب های وحشتناکی برای زندگی انجام می دهید؟

سوگیری پس بینی: چرا انتخاب های وحشتناکی برای زندگی انجام می دهید؟


سوگیری پس‌بینی از آن دسته خطاهای شناختی است که زمانی اتفاق می‌افتد که مردم احساس می‌کنند «از قبل آن را می‌دانستند» – یعنی زمانی که معتقدند یک رویداد پس از شناخته شدن قابل پیش‌بینی‌تر از قبل از شناخته شدن است این سوگیری اتفاق می افتد.

به عبارت دیگر، هنگامی که به یک رویداد پس از وقوع آن نگاه می کنیم، دانستن آن نتیجه بر درک ما از رویدادهای منتهی به آن تأثیر می گذارد.

ما سوگیری پس‌بینی را تجربه می‌کنیم زیرا مغز ما دائماً در تلاش است تا جهان را درک کند. برای انجام این کار، ما دائماً علل و معلول‌ها را به هم متصل می‌کنیم، زنجیره‌هایی از رویدادها را به هم وصل می‌کنیم. درک علت و معلول یک مهارت ضروری برای بقا است، اما وقتی تسلیم سوگیری های گذشته می شویم، آن توضیحات را بیش از حد ساده می کنیم. ما رویدادهای غیرقابل پیش بینی را آشکار می بینیم. ما در نهایت به این فکر می کنیم: «من همیشه این را می دانستم».

همانطور که رادیولوژیست‌ها زمانی که می‌دانستند مشکلی در عکس‌برداری با اشعه ایکس بیمار وجود دارد، بیشتر احتمال دارد که بدخیمی را تشخیص دهند، ما اجازه می‌دهیم که دانش ما از زمان حال بر تفسیر ما از گذشته هر روز زندگی‌مان تأثیر بگذارد.

در سال 2000، یک مرد 69 ساله شروع به تجربه سرفه مداوم، ناراحتی قفسه سینه و کاهش وزن کرد. پزشک معالج او رادیوگرافی قفسه سینه او را برای شناسایی ریشه مشکل توصیه کرد که نشان دهنده یک تومور بزرگ بود. بیوپسی بدترین موارد را تایید کرد: تیمومای بدخیم، سرطانی که بین ریه‌ها پنهان شده و بدن بیمار را از داخل به بیرون مصرف می‌کند . اگرچه تومور سال‌ها در حال رشد بود، اگر درمان نشود، این مرد در عرض 16 ماه بر اثر این بیماری می‌میرد.

مرد شوکه شده تلاش کرد تا بفهمد چطور ممکن است این اتفاق بیفتد. سه سال و نیم قبل، او همان رادیوگرافی قفسه سینه را به عنوان بخشی از یک معاینه معمول انجام داده بود. رادیولوژیست که معاینه اصلی را انجام داد هیچ چیز غیرعادی پیدا نکرد. اکنون به دلیل نتایج بد آزمایش، زمان کمی برای درمان وجود داشت.

بیمار تصمیم گرفت از دکتری که تومور را از دست داده شکایت کند.

در این کارآزمایی، وکیل بیمار عکس‌های اولیه را به رادیولوژیست‌های دیگر نشان داد که برای شناسایی تومور مشکلی نداشتند. آنجا بود. پزشکان تایید کردند؛ همه آنها می توانستند آن را ببینند. پزشکان توافق کردند که بیمار یک مورد واضح از قصور پزشکی را متحمل شده است.

وکیل رادیولوژیست با دفاع از موکل خود مدعی شد که رادیولوژیست های دیگر فقط سرطان را تشخیص داده اند زیرا از قبل می دانستند باید به دنبال چه چیزی بگردند. به هر حال، چرا در غیر این صورت یک وکیل از پزشکان بخواهد که یک عکس رادیوگرافی مجدد انجام دهند؟

وکیل او ادعا کرد که رادیولوژیست بی گناه است، زیرا بدون اینکه بداند چیزی برای یافتن در اسکن ها وجود دارد، تشخیص معقولی داده است. فقط در گذشته بود که سرطان به راحتی قابل تشخیص بود. به نظرات رادیولوژیست های دیگر نمی توان اعتماد کرد زیرا آنها تسلیم “سوگیری پس ینی” شده بودند.

هیئت منصفه باید تصمیم می گرفت که آیا رادیولوژیست را بر اساس میزانی که آنها به نفع آینده نگری نسبت می دهند محکوم کنند یا خیر. آیا سرطان به همان اندازه آشکار و رادیولوژیست به همان اندازه که اکنون به نظر می رسید بی کفایت بود؟ یا دانستن نتیجه باعث می شود که رادیولوژیست به خاطر تماس اشتباه سرزنش نشود؟

سوگیری پس بینی بر درک ما از انواع رویدادهای زندگی تأثیر می گذارد:
  • یک سرمایه گذار ممکن است فکر کند: «البته بازار سهام امسال سقوط کرد. می‌دانستم که می‌شود!» علیرغم اینکه وقتی فرصتی وجود داشت فروخته نشده بود.
  • یک دختر تولد ناامید ممکن است به مهمانان مهمانی خود بگوید: «فقط می‌دانستم در روز تولدم باران خواهد بارید»، حتی اگر هیچ راهی وجود نداشته باشد که بتواند آب و هوا را پیش‌بینی کند.
  • یک طرفدار تیم ورزشی ممکن است با اطمینان ادعا کند، “من همیشه می دانستم که تیم من امسال قهرمان خواهد شد”، در حالی که او حتی نمی دانست چه که زمانی فصل شروع شد.
این مطلب را هم بخوانید:  سوگیری های شناختی چه هستند؟

وجه اشتراک این سه مثال، گرایش به قطعیت دیدن گذشته است، اما تنها پس از واقعیت.

با این حال، سوگیری پس بینی فقط مربوط به گذشته نیست. با دستکاری در نحوه تصمیم گیری برای آینده، بیشترین آسیب را به ما وارد می کند.

چگونه سوگیری پس بینی شما را فریب می‌دهد تا انتخاب‌های وحشتناکی برای زندگی داشته باشید

هنگامی که ما تفکر خود را که قبل از یک نتیجه است، اشتباه تفسیر می کنیم، می تواند قضاوت های ما را برای پیش بینی های آینده دچار سوگیری کند.

نیل روز، استاد بازاریابی در دانشکده مدیریت کلوگ در دانشگاه نورث وسترن می گوید: “نکته مهمی که باید در مورد سوگیری پس‌بینی بدانید این است که نه تنها نحوه دیدن شما از جهان را تغییر می‌دهد، بلکه چگونه خود را در آن می‌بینید. شما شروع به فکر کردن می کنید: “هی، من خوبم. من واقعاً در فهمیدن اینکه قرار است چه اتفاقی بیفتد خوب هستم.’ شما شروع می کنید به نتایجی که اجتناب ناپذیر بودند.

به عنوان مثال، زمانی که سرمایه گذاران با خارج نشدن از بازار سهام قبل از سقوط سوختند، ممکن است از بازگشت به بازارها اجتناب کنند، حتی زمانی که منطقاً بدانند این کار درستی است. با تحریف گذشته به روایتی که می‌دانست بازار در تمام مدت سقوط می‌کند، حتی اگر این کار را نکرد، ممکن است سرمایه‌گذار به شهود نادرست او گوش دهد و دوباره بسوزد.

گر احساس می‌کنید که همیشه آن را می‌دانستید، به این معنی است که برای بررسی اینکه چرا چیزی واقعاً اتفاق افتاده است، دست نخواهید کشید . اغلب سخت است که تصمیم گیرندگان با تجربه را متقاعد کنیم که ممکن است طعمه سوگیری های گذشته شوند. یکی از راه‌هایی که این تفسیر نادرست اتفاق می‌افتد، این است که فرض کنیم دلایل رویدادهای گذشته بسیار ساده‌تر از آنچه بوده‌اند، بوده‌اند. کاتلین وهس، دانشمند علوم اجتماعی در دانشکده مدیریت کارلسون دانشگاه مینه‌سوتا، دریافت که پیامدهای این سوگیری شامل «توجه نزدیک‌بینانه به یک درک علی واحد از گذشته (به نادیده گرفتن سایر توضیحات معقول) است .”

این مطلب را هم بخوانید:  اثر نورافکن چطور ما را دچار خطای پنداشت می کند؟

این همچنین می تواند منجر به نسبت دادن نادرست سرزنش یا اعتبار برای یک نتیجه شود. توضیحات بیش از حد ساده‌گرایانه گذشته، تشخیص درست یا نادرست پیامدها را برای افراد آسان‌تر می‌کند.

تخصیص نادرست اعتبار نیز می تواند باعث تحریف تفکر شود. به گفته Vohs، توضیحات ساده‌ای که در گذشته به‌وسیله سوگیری پس‌نگر ارائه می‌شود، اعتماد بیش از حد به قطعیت قضاوت‌های فرد ایجاد می‌کند. این باعث می شود مردم فکر کنند که می توانند به گذشته نگاه کنند و چیزی را تفسیر کنند. درو بوید، مدیر اجرایی برنامه کارشناسی ارشد بازاریابی دانشگاه سینسیناتی، به بی‌بی‌سی توضیح داد ، این باعث می‌شود آنها فکر کنند که توانایی جدیدی برای پیش‌بینی دارند.

وقتی چنین توضیحات نادرستی از گذشته و پیش‌بینی‌های خودمان می‌سازیم، نمی‌توانیم یاد بگیریم و با تصمیم‌های آینده سازگار شویم. وقتی آنچه را که واقعاً اتفاق افتاده به دل نمی‌گیریم، از اشتباهات خود درس نمی‌گیریم و تمایل به تکرار آنها داریم.

چگونه سوگیری پس بینی بر برخی زمینه ها تأثیر می گذارد؟

اثرات سوگیری پس‌بینی به‌ویژه در نقاط خاصی قابل توجه است.

  • کسب و کار
  • قانون
  • دارو
  • سیاست
  • تاریخ

کسب و کار

ریچارد تالر، اقتصاددان آمریکایی برنده جایزه نوبل، معتقد است که مدیران کسب و کار ممکن است بیش از افراد در زمینه های دیگر مستعد سوگیری پس بینی باشند. در یک مطالعه، محققان 705 کارآفرین از استارت آپ های شکست خورده را مورد بررسی قرار دادند. قبل از شکست، 77.3 درصد از کارآفرینان معتقد بودند که استارتاپ آنها به یک تجارت موفق با جریان نقدی مثبت تبدیل خواهد شد. اما پس از شکست استارت‌آپ، تنها 58 درصد گفتند که در ابتدا معتقد بودند استارت‌آپ‌شان موفقیت‌آمیز خواهد بود .

چنین قطع ارتباطی، قضاوت و توانایی رهبران کسب و کار برای درس گرفتن از گذشته را مختل می کند. این باعث می شود مردم فکر کنند که می توانند به گذشته نگاه کنند و چیزی را تفسیر کنند. بوید معتقد است : این باعث می شود آنها فکر کنند که توانایی جدیدی برای پیش بینی دارند . زمانی که فکر می‌کنید چیزی که قبلاً اتفاق افتاده است، در تجارت زیاد اتفاق می‌افتد. به نظر می رسد منطقی است. اما بعد دوباره تکرار نمی شود و شما تعجب می کنید که چه اتفاقی افتاده است.

این مطلب را هم بخوانید:  اثر متیو چیست ؟

“تجار در مورد یک استراتژی تصمیم می گیرند زیرا قبلا برای آنها کار می کرد. اما شرایط در محیط بعدی متفاوت خواهد بود: وضعیت بازار متفاوت است، افراد مختلف، و این اشتباه است که فوراً فرض کنیم آنچه قبلاً کار می کرد دوباره کار می کند. این تمایل باعث می‌شود که رهبران کسب‌وکار، سرمایه‌گذاری‌های مخاطره‌آمیز و با تفکر ضعیف را بیشتر کنند.

قانون

همانطور که در دعوای رادیولوژیست که قبلا توضیح داده شد دیدید، اختلافات و مذاکرات حقوقی نیز می تواند به طور منحصر به فردی تحت تأثیر سوگیری های گذشته باشد. قضات و هیئت منصفه، با دانستن نتیجه یک موقعیت در ابتدای محاکمه، به طور منحصر به فردی در معرض ساده سازی بیش از حد سوگیری های گذشته در هنگام ارزیابی مقصر بودن جنایات هستند. جدا کردن حقایق پرونده از تاری دید ناشی از اطلاع از نتیجه بسیار دشوار است

دارو

متخصصان پزشکی نیز مستعد سوگیری پس‌بینی هستند. در یک آزمایش کلاسیک، به گروهی از پزشکان تاریخچه پزشکی بیمار با فهرستی از چهار تشخیص احتمالی داده شد و از آنها خواسته شد تا احتمال درستی هر کدام را تخمین بزنند 6 . به برخی از پزشکان – گروه “آخرین بینی” – گفته شد که یکی از چهار تشخیص درست قبل از تخمین زدن آنها بود. گروه آینده نگر تخمین‌های احتمالی بسیار بیشتری را به تشخیص‌هایی که به آنها گفته شد «درست» نسبت به بقیه آزمودنی‌ها اختصاص دادند. سوگیری بینشی به طور قابل توجهی درک آنها از علائم و علت آنها را تغییر داد.

سیاست

قضاوت سیاسی نیز با نگاه به گذشته مبهم است. وینستون چرچیل جمله معروفی دارد که “سیاست توانایی پیش‌بینی آنچه قرار است فردا، هفته آینده، ماه آینده و سال آینده اتفاق بیفتد است و داشتن این توانایی که بعداً توضیح دهید که چرا این اتفاق ها نیفتاد.” این در کارشناس سیاسی واضح است، که در آن مفسران بدون توجه به پیش‌بینی‌های قبلی خود، همیشه توضیحات دقیقی برای نتایج انتخابات یا تصمیمات قانونی دارند.

در آزمایشی که توسط روانشناسان دانشگاه لویولا در شیکاگو انجام شد، از دانشجویان خواسته شد تا احتمال محکوم شدن یا تبرئه شدن رئیس جمهور وقت بیل کلینتون در محاکمه استیضاح خود را پیش بینی کنند . آنها 22 روز و 3 روز قبل از صدور رای تخمین زدند و سپس از آنها خواسته شد که این برآوردها را 4 روز و 11 روز پس از آن به یاد بیاورند. 11 روز پس از رای تبرئه سنا، دانشجویان برآوردهای اولیه خود را حدود 10 درصد افزایش دادند، در حالی که برآوردهای آنها از آنچه یکی از دوستان حدس می زد چنین تورمی را نشان نمی داد.

کمپین های سیاسی از حساسیت رأی دهندگان به سوگیری های گذشته آگاه هستند و از آن برای به دست آوردن رأی سوء استفاده می کنند. با بهره مندی از آینده نگری، برای رای دهندگان آسان است که روایتی را ارائه دهند که نتایج خدمات یک سیاستمدار را توضیح دهد، و کمپین ها خوشحال هستند که به ایجاد آن کمک می کنند. برای مثال، اگر یک رای دهنده نوسان در انتخابات قبلی تصمیم دشواری گرفت، یک رقیب می تواند از این تعصب برای ایجاد پشیمانی «رای دهندگان» برای رئیس فعلی استفاده کند. مارک مک‌کینون، مشاور سابق رئیس‌جمهور جورج دبلیو بوش، به نیویورک تایمز گفت : «به‌عنوان رقیب، باید برخی از این رأی‌دهندگان را به خود جلب کنید». “شما باید آنها را برای پشیمانی “رای دهندگان” خود نشان دهید.”

اندیشیدن ممکن است توجیه محفوظات اولیه آنها در مورد مدیران ستاد را آسان کند و آنها را برای رای دادن به رقیب بیشتر رغبت کند. البته، این می تواند در جهت معکوس نیز عمل کند: رأی دهندگان به همان اندازه احتمال دارد که تصمیم اصلی خود را توجیه کنند، و شاید به همین دلیل است که مدیران فعلی اغلب برنده می شوند.

تاریخ

در نهایت، اجتناب از سوگیری پس‌بینی در مطالعه خود تاریخ نیز دشوار است. به گفته پروفسور نیک چتر از مدرسه بازرگانی وارویک در مصاحبه با شبکه خبری History، «با نگاهی به گذشته، اغلب فکر می‌کنیم که می‌توانیم درک کنیم که واقعاً اوضاع چگونه بوده است – مانند آنچه باعث بحران مالی سال 2008، فروپاشی کمونیسم یا جنگ جهانی اول – چون می دانیم اوضاع چگونه رقم خورد. اما اکنون می دانیم که در مورد سوگیری پس بینی باید به این “احساس درک” مشکوک باشیم. ایده ای که ما می توانیم به تاریخ نگاه کنیم و آن را درک کنیم، باید با شک و تردید نگریست.»

این به توانایی ما برای درس گرفتن از تاریخ لطمه می زند. در سال 1962، روبرتا وولشتتر، مورخ، در کتاب خود نوشت که با اشاره به حمله به پرل هاربر، «مرتب کردن سیگنال‌های مربوطه از سیگنال‌های نامربوط بعد از رویداد بسیار آسان‌تر است. البته پس از رویداد، یک سیگنال همیشه شفاف است.”

هیچ‌کس نمی‌خواهد تصور کند که اگر یک مرد سفیدپوست در جنوب آمریکا در دوران قبل از جنگ داخلی بودند، ممکن بود برده‌هایی داشته باشند. اگر در دهه 1930 در آلمان زندگی می کردیم، غیرقابل درک است که خود را نازی بدانیم. با این حال، اعمال غیر وجدانی توسط شهروندان عادی روزمره، درست مانند ما، انجام می شد.

ما نمی‌خواهیم خودمان را قادر به انجام اعمال زشت بدانیم، بنابراین برای محافظت از خود در برابر حقیقت از تعصبات گذشته استفاده می‌کنیم. ما ترجیح می‌دهیم باور کنیم که افراد بد کارهای بد انجام می‌دهند یا تقصیر را به مغز متفکر شومی مانند آدولف هیتلر می‌اندازند، اما این منطق درس‌های واقعی تاریخ را از دست می‌دهد. با امتناع از درک شرایطی که افراد خوب (مثل ما) را وادار به انجام کارهای وحشتناک کرده است، خطر درس نگرفتن و در نتیجه تکرار بالقوه اشتباهات گذشته را داریم.

تاریخچه سوگیری پس بینی

اگرچه اصطلاح سوگیری پس بینی (Hindsight Bias)، مدرن است، اما نمونه‌هایی از این نوع سوگیری برای قرن‌ها مستند شده است.

لئو تولستوی در رمان جنگ و صلح خود در سال 1867 سوگیری پسینی را به عنوان “قانون نگرش به گذشته، که باعث می شود تمام گذشته آماده ای برای رویدادهایی باشد که بعدا رخ می دهند” توصیف کرد.

سوگیری پسینی به طور رسمی در دهه 1970 نامگذاری، مستند و مورد مطالعه قرار گرفت. در سال 1975، باروخ فیشهوف، دانشجوی دکترای روانشناس برنده جایزه نوبل، دانیل کانمن ، اولین مطالعه تجربی را در مورد این مفهوم انجام داد. فیشهوف می خواست آنچه را که او فرضیه «جبر خزنده» می نامد آزمایش کند، که در آن مردم تمایل دارند نتایج را به عنوان نتایجی نسبتاً اجتناب ناپذیر درک کنند.

در این مطالعه، به شرکت کنندگان توضیحات مختصری از رویدادهای تاریخی واقعی با چهار پیامد بالقوه برای هر کدام داده شد و از آنها خواسته شد تا احتمال واقعی بودن هر پیامد را پیش بینی کنند. با این حال، به برخی از شرکت‌کنندگان گفته شد که یکی از گزینه‌ها نتیجه واقعی از قبل است (اگرچه پاسخ داده شده همیشه پاسخ صحیح نبود). سپس از آنها خواسته شد به گونه ای پاسخ دهند که گویی پاسخ داده نشده است.

نتایج، فرضیه فیشوف را تایید کرد. هنگامی که از قبل نتیجه “واقعی” داده می شد، شرکت کنندگان به طور قابل توجهی احتمال بیشتری داشتند که آن را اجتناب ناپذیر ببینند. علاوه بر این، هنگامی که از آنها خواسته شد دلیل پشت انتخاب های خود را توضیح دهند، آنها بر نقاط داده ای که از نتیجه انتخابی حمایت می کنند به عنوان مرتبط ترین تأکید کردند. آنها که از قبل پاسخ داده شده بودند، هم به انتخاب خود اطمینان بیشتری داشتند و هم از اطلاعات تأیید کننده آن آگاهی بیشتری داشتند.

فیشوف به این نتیجه رسید که جبرگرایی خزنده نه تنها برداشت آنها را از آنچه که بدون آگاهی از نتیجه می دانستند، مغرضانه می کند، بلکه برداشت آنها از آنچه خود و دیگران واقعاً در آینده نگری می دانستند، مغرضانه می کند.

در دهه‌های پس از مطالعه اولیه فیشوف، محققان آزمایش‌های بیشتری را انجام داده‌اند که سوگیری پس‌بینی را به روش‌های مختلف مستند می‌کنند. سوگیری در طیف وسیعی از انواع وظایف، مانند قضاوت های اطمینان در نتیجه رویدادها، انتخاب بین گزینه ها، و تخمین مقادیر یافت شده است . همچنین در گستره وسیعی از حوزه های دانش، از جمله رویدادهای سیاسی 9 ، تشخیص پزشکی 10 ، نتایج آزمایش های علمی 11 ، تصمیمات اقتصادی 12 حافظه زندگی نامه ای 13 ، و دانش عمومی 14 ، مستند شده است .

در یک متاآنالیز در سال 1991 از مطالعات سوگیری پس‌بینی که توسط Jay JJ Christensen-Szalanski و Cynthia Fobian Willham انجام شد، آنها دریافتند که اثرات سوگیری پس‌بینی از نظر آماری در سراسر یافته‌ها قوی است، و نتیجه گرفتند که این سوگیری قوی است و حذف آن دشوار است .

چرا ما سوگیری پس بینی داریم؟

عواقب سوگیری پس بینی روشن است. چیزی که کمتر واضح است این است که چرا ما در وهله اول اینقدر مستعد آن هستیم. چرا باید به طور طبیعی تاریخ را بازنویسی کنیم در حالی که می تواند چنین تأثیرات منفی بر یادگیری و تصمیم گیری ما داشته باشد؟

مانند بسیاری از سوگیری های شناختی، نتیجه فرآیندهای ذهنی است که در بسیاری از موقعیت ها به خوبی کار می کند، اما در موقعیت های دیگر نتیجه معکوس می دهد. برای درک دلیل، ابتدا باید با آن دسته از فرآیندهایی آشنا شویم که با هم ترکیب می شوند و سوگیری پس بینی ایجاد می کنند.

به عنوان مثال، ما به طور طبیعی به اطلاعاتی تکیه می کنیم که به راحتی قابل یادآوری است، نه مرتبط ترین یا دقیق ترین. به عنوان مثال، ترس ما از پرواز اغلب پس از شنیدن یک سقوط در اخبار افزایش می یابد، حتی اگر خطر آماری تغییری نداشته باشد. واضح بودن و تازگی حافظه سنگین تر از داده های عینی است. هنگامی که نتیجه ای را می دانیم، خاطراتی را که با نتیجه مطابقت دارند راحت تر از آنهایی که با آن در تضاد هستند، بازیابی می کنیم.

ما همچنین اغلب به توانایی های خود بیش از حد اعتماد داریم. به عنوان مثال، 93% از آمریکایی ها خود را بهتر از رانندگان متوسط ​​ارزیابی می کنند. اعتماد به نفس بیش از حد ما را به ایجاد تصویری زیباتر از آنچه که شایسته آن هستیم، سوق می دهد. بنابراین، طبیعی است که به تفاسیر خود از رویدادها به‌عنوان پیش‌بینی‌کننده‌های آشکار یک نتیجه با بهره‌مندی از آینده نگری، نگاهی به گذشته داشته باشیم.

اثر لنگر یکی دیگر از مولفه های سوگیری پس بینی است. لنگر به تمایل ذهنی ما برای چسباندن به هر اطلاعات موجود به عنوان نقطه مرجع برای تفسیر و عمل، صرف نظر از ارتباط آن اشاره دارد. هنگامی که نتیجه ای را می دانیم، هنگام در نظر گرفتن رویدادهای قبلی، به طور طبیعی به آن لنگر می اندازیم. در بیشتر موارد، ما نمی توانیم کمکی به آن کنیم. در یک مطالعه، محققان از شرکت کنندگان خواستند که دو رقم آخر شماره تامین اجتماعی خود را یادداشت کنند، سپس بیان کنند که آیا مبلغ معادل آن عدد را به دلار برای انواع کالاهای مصرفی پرداخت می کنند یا خیر. شرکت‌کنندگانی که تعداد آنها بیشتر بود، مایل بودند قیمت‌های بالاتری برای اقلام بپردازند. برای بالاترین اعداد، قیمت ها با ضریب سه بالاتر بود. آنها به اعداد دلخواه متصل بودند، علیرغم اینکه هیچ ارتباط واقعی با ارزش محصولات نداشتند.

این سوگیری ها با هم برای سوگیری آینده نگری کار می کنند. لنگر نتیجه احتمالاً منجر به سهولت یادآوری نقاط داده همزمان از طریق اکتشافی  در دسترس شود . سپس، اعتماد به نفس بیش از حد، داستان این است که چگونه از ابتدا همه چیز را می دانستیم.

فراتر از این تعصبات، نحوه مشاهده جهان به گرایش ما کمک می کند.

چرا که مغز ما برای یافتن الگوها تکامل یافته است، حتی زمانی که هیچ الگویی وجود نداشته باشد. به عنوان مثال، توانایی پر کردن فضاهای خالی بین قطعات مختلف اطلاعات، تشخیص و دوری از شکارچیان را برای انسان آسان‌تر می‌کند و یک مزیت تکاملی بزرگ ایجاد می‌کند.

مارک ماتسون، عصب شناس جانز هاپکینز، در مقاله ای در سایت روانشناسی امروز نوشت: «پردازش الگوی برتر جوهره مغز تکامل یافته انسان است . این بنای اساسی اگر نگوییم همه، بیشتر ویژگی‌های منحصربه‌فرد مغز انسان از جمله هوش، زبان، تخیل، اختراع و اعتقاد به موجودات خیالی مانند ارواح و خدایان را تشکیل داده است.».

موفقیت در تشخیص الگو همچنین می تواند به جبران بیش از حد منجر شود. همان فرآیندهای ذهنی که به بقای بدوی کمک می کند به پرورش تئوری های توطئه کمک می کند. وقتی رویدادی را مشاهده می‌کنیم، به احتمال زیاد تصور می‌کنیم که نتیجه یک سری رویدادهای عمدی است تا تصادفی. به این خطای انتساب بنیادی ، یا تمایل ما به ترجیح دادن تبیین های موضعی به توضیحات موقعیتی گفته می شود. به طور مشابه، همسویی وقایع گذشته با یک نتیجه شناخته شده، روایتی منظم و قابل درک را ایجاد می کند .

جدای از شناخت الگوها، ذهن نیز با فرآیند تفکر تطبیقی ​​طراحی شده است که با دریافت اطلاعات جدید، ادراک را تغییر می دهد. همانطور که ما اطلاعات جدید دریافت می کنیم، ذهن ما به طور طبیعی درک خود را از دنیای اطرافمان دوباره تنظیم می کند.

برخی از محققان استدلال می‌کنند که سوگیری پس‌بینی صرفاً یکی از ویژگی‌های آن فرآیند تطبیقی ​​است (به مجموعه توهمات شناختی مراجعه کنید ). آنها معتقدند که انسان ها به طور طبیعی متفکرانی تکراری هستند که با دریافت اطلاعات جدید، پیشینیان ما را به روز می کنند، بنابراین بدیهی است که ما ادراک خود را از گذشته با اطلاعات جدید نتایج به روز می کنیم. اثر “در تمام مدت آن را می دانستم” به سادگی محصول فرعی آن چارچوب است. از آنجایی که ما کنس های شناختی با ظرفیت ذهنی محدود هستیم، بهتر است تفسیر خود را از رویدادهای گذشته به‌روزرسانی کنیم، مانند هر چیز دیگری.

نحوه غلبه بر سوگیری پس بینی

شاید موثرترین تاکتیک برای غلبه بر تعصب پس‌بینی، مستندسازی ورودی‌های تصمیم‌ها و پیش‌بینی‌ها در حین وقوع آنها باشد، و یک سابقه واضح باقی بماند که در حافظه جانبدارانه نیست.

“مطمئن ترین محافظت در برابر تعصبات گذشته این است که خودمان را برای انجام پیش بینی های صریح انضباط کنیم و نشان دهیم که در واقع چه می دانستیم. جان اسکات آرمسترانگ، پروفسور بازاریابی در دانشگاه وارتون، می‌گوید: این سابقه همچنین می‌تواند از ما در برابر افرادی محافظت کند که معمولاً ما را حدس می‌زنند و ادعاهای اغراق‌آمیز درباره آنچه باید می‌دانستیم (و شاید باید به آن‌ها می‌گفتیم) ایجاد می‌کنند. مدرسه و سردبیر اصول پیش بینی .

بر اساس مصاحبه با مک کینزی ، ریچارد تالر نیز از این روش حمایت می کند . “یک پیشنهادی که من به دانش آموزانم می کنم …” مطالب را بنویسید.” من یک همکار دارم که می گوید، “اگر آن را یادداشت نکنی، هرگز اتفاق نیفتاده است… هر شرکتی که بتواند تمایز بین تصمیمات بد و نتایج بد را بیاموزد، پا به پای می گذارد.”

هنگام مستندسازی ورودی‌هایی که در تصمیم‌گیری انجام می‌شوند، حتماً آنها را نیز بسنجید. درو بوید به بی بی سی گفت : «ما سعی می کنیم به مردم بیاموزیم که از تفکر بیزی استفاده کنند . فرضیه توماس بیز [آماردان انگلیسی قرن هجدهم] 

 این بود که همه منابع اطلاعات را در نظر بگیریم، اما آنها را وزن کنیم: برخی اطلاعات ارزشمندتر هستند، اما همه اطلاعات دارای ارزشی هستند. این اطلاعات را به طور مناسب وزن کنید و شما تمایل دارید بهترین تصمیم را بگیرید… بر اساس آنچه که داده ها می گویند احتمالا اتفاق می افتد، تصمیم بگیرید، نه آنچه فکر می کنید قرار است اتفاق بیفتد.

برای غلبه بر  ورودی‌های تصمیم‌گیری‌ها و پیش‌بینی‌ها را در حین وقوع مستندسازی کنید، و یک سابقه واضح باقی بگذارید که در اختیار حافظه جانبدارانه نیست. #سوگیری_پسبینی

به عنوان مثال، تصمیم بگیرید که آیا در یک شرکت سرمایه گذاری کنید یا نه. ورودی های زیادی وجود دارد که در انتخاب نقش دارند: حاشیه سود، نرخ رشد، روند صنعت، جریان نقدی، قیمت سهام و غیره. هنگام تصمیم گیری، سرمایه گذار باید هر نقطه داده را مستند کند و برای هر یک وزن تعیین کند تا اهمیت درک شده آن برای نتیجه را کمی کند.

مستندسازی پیش از موعد چنین وزن‌هایی، از تاریخ تجدیدنظرطلبی که با تعصبات گذشته همراه است، اجتناب می‌کند. هنگام ارزیابی نتایجی که به درستی به این شکل مستند نشده اند، ذهن ما به طور عطف به ماسبق احتمالات را تعیین می کند. دنباله کاغذ با این تمایل مقابله می کند.

اگر اطلاعات منتهی به رویداد را مستند نکرده‌ایم، می‌توانیم «برعکس» را در نظر بگیریم. وقتی تفسیری از گذشته می‌سازید، باید آن را ورق بزنید و فکر کنید: چطور ممکن است آنطور که انتظار داشتید پیش نرود؟

هنگامی که روایت کوچک خود را در ذهن خود دارید، فکر کنید: چگونه نتیجه ممکن است در جهت دیگری پیش رود یا اصلاً رخ ندهد؟ کاتلین وهس به بی بی سی گفت. «اگر فیلمنامه را به روش‌های مختلفی به این شکل ورق بزنید، می‌توانید تعصبات گذشته را کاهش دهید.»

این همچنین به برهم زدن اعتماد به نفس بیش از حد طبیعی ما کمک می کند. وهس افزود: «هر چیزی که اعتماد مردم را در پیش‌بینی اتفاقی کاهش می‌دهد یا مسیری که در آن اتفاقی رخ خواهد داد، راه خوبی برای انجام آن است».

نتیجه گیری و جمع بندی

در مورد رادیولوژیست متهم به قصور، سوگیری از گذشته بخش اصلی استراتژی وکیل مدافع بود. او استدلال کرد که بررسی اسکن های اصلی توسط متخصصان دیگر هرگز نمی تواند دقیق باشد 19 .

یکی از کارشناسان تیم دفاعی از این دیدگاه حمایت کرد که در چنین موردی اجتناب از سوگیری پس‌بینی غیرممکن است، حتی زمانی که نمودارها بدون هیچ زمینه‌ای از پرونده نشان داده می‌شوند.

او گفت: «هرگز وکیلی برایم رادیوگرافی معمولی نیاورده است. وقتی وکیلی برای من رادیوگرافی نشان می دهد یا می فرستد، اولین و تنها سوالی که به ذهنم می رسد این است که چه چیزی در این فیلم ها از قلم افتاده است؟

کارشناسان شاکی البته خلاف این را استدلال کردند. آنها ادعا کردند که رادیوگرافی های اولیه را قبل از اینکه مطالعات بعدی را بررسی کنند و قبل از اینکه به آنها گفته شود که مرکز مورد ادعای تومور ریه از دست رفته است را بررسی کرده اند.

“اما آیا شما حدس نمی زدید که اگر یک عکس رادیوگرافی توسط یک وکیل برای بررسی به شما آورده شود، آن اشعه ایکس لزوما غیر طبیعی خواهد بود؟” وکیل مدافع پرسید. یکی از کارشناسان رادیولوژی که توسط شاکی نگهداری می شود، پاسخ داد: «به هیچ وجه. وکیل می‌تواند رادیوگرافی معمولی بیاورد.»

هیئت منصفه استدلال اخیر را خریداری کرد و رادیولوژیست متهم را که مسئول قصور بود با رای 10 به 2 رای داد و 872000 دلار به خانواده بیمار متوفی دیه داد.

تعصبات گذشته عواقب واقعی دارد. این سؤال که آینده چقدر بر تفسیر ما از گذشته تأثیر می گذارد، پیامدهای مهمی دارد. به دلیل بسیاری از فرآیندهای شناختی ما، نمی‌توانیم اجازه دهیم دانش یک نتیجه بر درک ما از رویدادهای قبل از آن تأثیر بگذارد.

با این حال، ما می توانیم این قضاوت های ماسبق را با سوابق روشن کاهش دهیم. با مستندسازی پیش‌بینی‌ها و شرایط پیرامون رویدادها، می‌توانیم درک دقیق‌تری از گذشته داشته باشیم. با این کار، بهتر می توانیم برای آینده آماده شویم.

دیدگاهی وجود ندارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *