اختلال شخصیت اسکیزوئید

اختلال شخصیت اسکیزوئید چیست؟

اختلال شخصیت اسکیزوئید ( Schizoid Personality Disorder ) یک نوع بیماری روانی مزمن است که بیشتر با عدم تمایل به ارتباطات اجتماعی و بی‌علاقگی به دیگران شناخته می‌شود. افراد مبتلا به SPD اغلب به عنوان افرادی منزوی و انزواطلب توصیف می‌شوند. آنها احساسات خود را کمتر بروز می‌دهند و تمایلی به برقراری روابط نزدیک ندارند. این اختلال نسبتاً کمیاب است و بیشتر بر مردان تأثیر می‌گذارد، همچنین با افزایش خطر ابتلا به افسردگی همراه است.

اسکیزویید در DSM۵ در رده دوم اختلالات شخصیت خوشه A قرار دارد.

یکی از مشکلات مهم و عمومی افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید، مشکلات مربوط به ارتباطات اجتماعی است. این افراد به طور کلی نسبت به برقراری ارتباط و تعامل با دیگران بی‌علاقه هستند، که می‌تواند منجر به ایزولاسیون اجتماعی شدید و احساس تنهایی عمیق شود. این انزوا نه تنها در زندگی شخصی آنها بلکه در محیط کاری نیز تأثیر می‌گذارد، جایی که تعامل و همکاری با همکاران اغلب ضروری است.

عدم تمایل یا ناتوانی در برقراری روابط معنادار با دیگران می‌تواند موانعی در مسیر پیشرفت شغلی و شخصی ایجاد کند و به این ترتیب کیفیت زندگی آنها را به طور قابل توجهی کاهش دهد. این وضعیت همچنین می‌تواند به عنوان یک چالش برای سیستم‌های حمایتی خانوادگی و اجتماعی عمل کند که ممکن است نتوانند به طور مؤثر به نیازهای فرد پاسخ دهند.

نشانه‌های اختلال شخصیت اسکیزوئید

افراد مبتلا به SPD معمولاً نشانه‌های زیر را تجربه می‌کنند:

  • تمرکز زیاد بر افکار و خیال‌پردازی‌های شخصی
  • بی‌تفاوتی نسبت به تحسین یا تأیید دیگران و همچنین نسبت به انتقادات
  • انزوا و فاصله گرفتن از دیگران
  • کمبود یا عدم تمایل برای برقراری روابط نزدیک
  • بی‌اهمیتی به هنجارها و انتظارات اجتماعی
  • نداشتن علاقه به شرکت در فعالیت‌های تفریحی یا لذت‌بخش
  • بی‌علاقگی به برقراری روابط اجتماعی یا خانوادگی

افراد مبتلا به این اختلال اغلب به عنوان اشخاصی سرد و بی‌رغبت توصیف می‌شوند.

آغاز بیماری

این اختلال معمولاً از دوران کودکی قابل مشاهده است و اغلب در اوایل بزرگسالی آشکار می‌شود. علائم می‌توانند تأثیرات منفی بر جنبه‌های مختلف زندگی فرد از جمله روابط خانوادگی، محیط تحصیلی و محیط کار داشته باشند.

تأثیر بر زندگی کاری

افراد مبتلا به SPD معمولاً دوستی‌های کمی دارند، به ندرت قرارهای عاشقانه می‌گذارند و اغلب ازدواج نمی‌کنند. علائم این اختلال می‌توانند کار در مشاغلی که نیازمند تعاملات اجتماعی زیاد یا مهارت‌های ارتباطی است را دشوار سازند. این افراد ممکن است در مشاغلی که نیاز به کار در تنهایی دارند، بهتر عمل کنند.

اختلال شخصیت اسکیزوئید در مقابل اسکیزوفرنی

اگرچه SPD یکی از اختلالات طیف اسکیزوفرنیا محسوب می‌شود و برخی علائم مشترک با اسکیزوفرنی و اختلال شخصیت اسکیزوتایپال دارد، اما تفاوت‌های کلیدی وجود دارد. افراد مبتلا به SPD به ندرت دچار پارانویا یا توهم می‌شوند و هنگامی که صحبت می‌کنند منطقی هستند، برخلاف الگوهای گفتاری دشوار که اغلب توسط افراد مبتلا به اسکیزوفرنی نشان داده می‌شود.

علل اختلال شخصیت اسکیزوئید

علت دقیق این اختلال هنوز مشخص نیست، اما تصور می‌شود که عوامل ژنتیکی و محیطی در توسعه آن نقش دارند. عواملی مانند ویژگی‌های وراثتی، تجربیات کودکی، تربیت والدین، تحصیلات و تعاملات اجتماعی می‌توانند در شکل‌گیری SPD مؤثر باشند.

تشخیص

برای تشخیص SPD، باید حداقل چهار علامت زیر را نشان دهید:

  • ترجیح فعالیت‌های انفرادی
  • دوری احساسی و عدم بیان احساسات
  • تجربه کم لذت از فعالیت‌ها
  • بی‌تفاوتی به انتقاد یا تحسین
  • فقدان تمایل به روابط شخصی نزدیک
  • کم علاقگی یا بی‌علاقگی به روابط جنسی
  • نداشتن دوستان نزدیک به جز خانواده نزدیک

تشخیص این اختلال معمولاً توسط روانپزشکان یا متخصصان سلامت روان که در تشخیص و درمان اختلالات شخصیتی آموزش دیده‌اند، انجام می‌شود. در صورت نگرانی از علائم، مشورت با متخصص اولین گام مهم است.

سوالات متداول

در زیر لیستی از پرسش و پاسخ‌های متداول درباره اختلال شخصیت اسکیزوئید (SPD) آورده شده است که به درک بهتر این اختلال کمک می‌کند:

  1. اختلال شخصیت اسکیزوئید چیست؟
    اختلال شخصیت اسکیزوئید نوعی اختلال شخصیت است که با فقدان علاقه و تمایل به برقراری روابط اجتماعی، تمایل به انزوا، و بی‌تفاوتی نسبت به تحسین یا انتقاد دیگران مشخص می‌شود.
  2. علائم اصلی اختلال شخصیت اسکیزوئید کدامند؟
    علائم شامل تمایل به تنهایی، عدم علاقه به روابط شخصی، بی‌تفاوتی به نظرات دیگران، کمبود بروز احساسات در موقعیت‌های اجتماعی و ترجیح دادن فعالیت‌های انفرادی است.
  3. چه تفاوتی بین اسکیزوئید و اسکیزوفرنی وجود دارد؟
    اسکیزوئید بیشتر با الگوهای رفتاری منزوی و بی‌علاقگی به روابط شخصی مشخص می‌شود، در حالی که اسکیزوفرنی شامل توهم، هذیان و اختلال در تفکر و عملکرد است.
  4. آیا اختلال شخصیت اسکیزوئید قابل درمان است؟
    در حالی که SPD درمان قطعی ندارد، روش‌هایی مانند درمان‌های روانی و مشاوره می‌توانند به مدیریت بهتر علائم و بهبود عملکرد روزمره کمک کنند.
  5. چه عواملی می‌توانند در بروز اختلال شخصیت اسکیزوئید نقش داشته باشند؟
    علل دقیق هنوز نامشخص است، اما ترکیبی از عوامل ژنتیکی، محیطی و تجربیات زندگی می‌توانند در بروز این اختلال نقش داشته باشند.
  6. آیا اختلال شخصیت اسکیزوئید ارثی است؟
    تحقیقات نشان داده‌اند که ممکن است عوامل ژنتیکی در این اختلال دخیل باشند، اما الگوی دقیق وراثت هنوز شناخته شده نیست.
  7. چگونه می‌توان اختلال شخصیت اسکیزوئید را تشخیص داد؟
    تشخیص اغلب توسط روانپزشکان و متخصصان سلامت روان با استفاده از مصاحبه‌های بالینی و ارزیابی رفتارها و علائم بیمار بر اساس معیارهای DSM-۵ صورت می‌گیرد.
  8. اختلال شخصیت اسکیزوئید چه تأثیری بر زندگی فرد دارد؟
    این اختلال می‌تواند تأثیرات منفی بر روابط اجتماعی، عملکرد شغلی و توانایی فرد برای ایجاد و حفظ روابط نزدیک داشته باشد.
  9. افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید چگونه با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند؟
    افراد مبتلا به SPD اغلب در برقراری ارتباط عاطفی با دیگران دشواری دارند و ممکن است در تعاملات اجتماعی دور و بی‌علاقه به نظر برسند.
  10. آیا افراد مبتلا به SPD تمایل به برقراری روابط دارند؟
    برخلاف تصورات رایج، برخی از افراد مبتلا به SPD ممکن است تمایل به برقراری روابط داشته باشند، اما به دلیل محدودیت‌های عاطفی و اجتماعی، در عمل به این تمایل پاسخ دادن برای آنها دشوار است.

سید مسعود علوی پور

منابع

آلکسی تایمیا چیست؟ - DallE

آلکسی تایمیا چیست؟

الکسی‌ تایمیا: عدم توانایی در شناسایی احساسات

آلکسی تایمیا چیست؟ الکسی‌ تایمیا، که به آن “کوری عاطفی” هم گفته می‌شود، برای اولین بار در سال ۱۹۷۳ توسط پیتر امانوئل سیفنئوس معرفی شد، به حالتی اشاره دارد که در آن فرد قادر به شناسایی، برچسب‌زنی و بیان احساسات خود نیست. این حالت معمولاً در افرادی دیده می‌شود که تجارب منفی و سوء استفاده‌های عاطفی در دوران کودکی داشته‌اند، که در نتیجه، دوری از احساسات به یک مکانیزم دفاعی برای بقا تبدیل می‌شود.

اختلال الکسی‌تایمیا، به مشکل یا ناتوانی در شناسایی، تجربه کردن و توصیف احساسات خود اشاره دارد. اگرچه الکسی‌تایمیا به عنوان یک بیماری روانی در کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-۵) ذکر نشده است، اما اغلب توسط متخصصان بهداشت روان به عنوان یک علامت مرتبط با شرایط روان‌پزشکی مانند افسردگی و اضطراب، تجربیات منفی کودکی و شرایط جسمی مانند آسیب‌های مغزی تروماتیک و بیماری پارکینسون مشاهده می‌شود.

تأثیرات عدم توانایی در درک احساسات

ناتوانی در درک احساسات می‌تواند تأثیرات عمیقی بر سلامت روان، رفتار و روابط فرد داشته باشد. تخمین زده می‌شود که حدود ۱۰٪ از جامعه از این شرایط رنج می‌برند.

دلایل احتمالی بروز آلکسی تایمیا

دلایل دقیق الکسی‌تایمیا هنوز نامشخص است. ممکن است عوامل ژنتیکی، عصبی و توسعه‌ای در آن نقش داشته باشند. این وضعیت بر هر دو جنس تأثیر می‌گذارد و بیشتر به عنوان یک ویژگی شخصیتی تلقی می‌شود. با این حال، اغلب افرادی که دارای شرایط بهداشت روانی هستند، بیشتر مستعد این حالت می‌باشند، از جمله:

  • اختلالات اضطرابی
  • اختلالات افسردگی
  • اختلالات خوردن
  • اختلالات مصرف مواد
  • اختلال وسواس فکری-عملی

رابطه الکسی‌تایمیا با شرایط دیگر

آلکسی تایمیا به بیماری‌ها و شرایط عصبی و پزشکی مختلفی مانند اختلال طیف اوتیسم، آسیب‌های مغزی ناشی از ضربه، سکته، صرع، بیماری پارکینسون و ام اس نیز مرتبط است. این شرایط به نظر می‌رسد که در افراد مبتلا به الکسی‌تیمیا شایع‌تر باشد، که می‌تواند بر توانایی آنها در فهمیدن و بیان احساسات تأثیر بگذارد.

علل الکسی‌تایمیا می‌تواند شامل عوامل ژنتیکی و محیطی باشد. بررسی‌های پزشکی نشان داده‌اند که تجربه‌های تروماتیک و سوء استفاده‌های عاطفی یا فیزیکی در دوران کودکی می‌توانند در توسعه این اختلال نقش داشته باشند. این تجربیات در سنین حساس رشد، می‌توانند بر ساختار و عملکرد مغز تاثیر بگذارند و توانایی فرد برای فرآوری و بیان احساسات را مختل کنند.

آلکسی تایمی به ویژه در میان کسانی که بزرگسالانی که اختلال استرس پس از سانحه پیچیده (C-PTSD) را تجربه کرده‌اند به کرات دیده می شود. این تجربیات می‌توانند بر توانایی آنها در شناخت و بیان احساسات تأثیر عمیقی داشته باشند، که نهایتاً منجر به توسعه الکسی‌تیمیا می‌شود.

این موضوعات نشان دهنده پیچیدگی‌های الکسی‌تیمیا هستند و اهمیت درک عمیق‌تر این اختلال را برجسته می‌سازند. شناخت بهتر این بیماری می‌تواند به پزشکان و روانشناسان کمک کند تا روش‌های مؤثرتری برای مقابله با آن ارائه دهند و به بیماران خود در فرآیند بهبودی یاری رسانند.

تشخیص اختلال آلکسی تایمیا

تشخیص الکسی‌تایمیا بر اساس معیارهای تشخیصی خاص است که شامل دشواری در تشخیص احساسات، مشکل در توصیف احساسات به دیگران و نبود تفکر خیالی است. برای تشخیص این اختلال، معمولاً از مصاحبه‌های بالینی و آزمون‌های روان‌شناختی استفاده می‌شود تا عمق مشکلات احساسی و عاطفی فرد مورد ارزیابی قرار گیرد.

تأثیرات روانشناختی

افراد مبتلا به الکسی‌تایمیا معمولاً دچار سطوح بالایی از استرس روانشناختی هستند و ممکن است در تعامل با محیط اطراف خود مشکل داشته باشند. این افراد اغلب نمی‌توانند سیگنال‌های عاطفی را تشخیص دهند که این امر می‌تواند تصمیم‌گیری و تفسیر موقعیت‌ها را برای آنها دشوار سازد. عدم توانایی در درک و پاسخ به احساسات دیگران می‌تواند به ایجاد مشکلات در ارتباطات بین‌فردی و ایجاد فاصله عاطفی منجر شود.

تأثیرات بر روابط اجتماعی و عاطفی

الکسی‌تایمیا می‌تواند تأثیرات عمیقی بر روابط اجتماعی و عاطفی فرد داشته باشد. این افراد ممکن است در برقراری ارتباط عاطفی با دیگران مشکل داشته باشند و در نتیجه، اغلب از روابط نزدیک دوری می‌کنند. این وضعیت می‌تواند منجر به تنهایی و انزوای اجتماعی شود، زیرا این افراد ممکن است در درک نیازهای عاطفی خود و دیگران ناتوان باشند.

راه‌های مقابله و حمایت

با وجود تأثیرات عمیق الکسی‌تایمیا بر زندگی، استفاده از ابزارهایی مانند چرخه احساسات می‌تواند کمک کننده باشد. در این بخش، به بررسی بیشتر علل، تأثیرات، درمان‌ها، روش‌های مقابله و چگونگی حمایت از کسانی که دچار الکسی‌تایمیا هستند، پرداخته می‌شود.

نمونه‌های واقعی

در افرادی که الکسی‌تایمیا ندارند، احساسات ممکن است با وضوح یا دقت تجربه و بیان شوند. این افراد ممکن است از رفتار خود در یک موقعیت قبلی ناامید شوند یا از نحوه تلقی دیگران از خود شرمسار شوند.

از سوی دیگر، فردی که با الکسی‌تایمیا دست و پنجه نرم می‌کند ممکن است تصورات مبهم‌تری از احساسات داشته باشد، مانند «احساس عجیبی دارم» یا «حس بدی دارم» یا ممکن فرد است سردرگم باشد که واقعاً چه احساسی دارد.

نمونه ۱: فرض کنید زوجی در میانه بحثی درباره مالی ماهانه‌شان هستند. فردی با الکسی‌تایمیا ممکن است بی‌علاقه به نظر برسد یا فاصله‌گذاری کند. او ممکن است احساس «ناخوشایندی» داشته باشد اما نتواند احساسات واقعی خود را دقیقاً شناسایی کند. شخصی که الکسی‌تایمیا ندارد ممکن است بسیار ناامید شود و سعی کند این ناامیدی را به شریک خود منتقل کند. در این شرایط، احتمالاً بحث به موقع حل و فصل نخواهد شد. با گذشت زمان، تعارضات حل نشده می‌توانند به نارضایتی رابطه یا جدایی منجر شوند.

نمونه ۲: زوج‌ها اغلب باید تصمیمات مهم زندگی را بگیرند که برخی از آن‌ها می‌توانند از نظر عاطفی سنگین باشند. به عنوان مثال، تصمیم گیری در مورد محل زندگی، داشتن یا نداشتن فرزندان و انتخاب شغل ممکن است تصمیماتی با ریسک بالا به نظر برسند. شخصی بدون الکسی‌تایمیا ممکن است از این تصمیمات استرس داشته باشد و خواهان بازخورد از همسر خود باشد. اگر همسر دارای الکسی‌تایمیا باشد، احتمالاً بازخورد کمی داده خواهد شد و همسر بدون الکسی‌تایمیا ممکن است احساس تنهایی و نشنیده شدن کند. وقتی این الگو به طور مداوم تکرار شود، رابطه ممکن است تحت فشار قرار گیرد.

نمونه ۳: افراد مبتلا به الکسی‌تایمیا معمولاً در برقراری صمیمیت مشکل دارند. این می‌تواند شامل صمیمیت عاطفی و جنسی باشد. به عنوان مثال، فردی با الکسی‌تایمیا ممکن است اقدام به برقراری رابطه جنسی نکند یا جزئیات شخصی در مورد احساسات خود را به اشتراک نگذارد. این می‌تواند باعث شود شخص بدون الکسی‌تایمیا احساس ناخواستنی و دوست نداشته شدن کند. آنها ممکن است فرض کنند که همسرشان به آنها اهمیت نمی‌دهد یا احساسات خود را سرکوب می‌کند یا چیزی را پنهان می‌کند. این می‌تواند منجر به ناامیدی و بی‌اعتمادی در رابطه شود.

چگونه با الکسی‌تایمیا کنار بیاییم

زندگی با الکسی‌تایمیا ممکن است چالش‌برانگیز باشد، اما باید بدانید که راه‌هایی برای مقابله وجود دارد و شما می‌توانید در شناسایی و بیان احساسات‌تان پیشرفت کنید.

پیشرفت در بیان احساسات

برخلاف تصور رایج، افراد مبتلا به الکسی‌تایمیا ناگزیر به ماندن در این حالت نیستند، به ویژه زمانی که علل روانشناختی در کار باشد. آلکسی‌تایمیا دائمی نیست و می‌تواند تغییر کند، هرچند در شرایطی مانند برخی اختلالات روانی، دمانس، اختلالات رشدی عصبی یا آسیب‌های مغزی، ثابت باقی می‌ماند.

انتخاب درمان: درمان معمولاً موثرترین روش برای رسیدگی به الکسی‌تایمیا است. اگر در تشخیص، توصیف یا آگاهی از احساسات‌تان دچار مشکل هستید، این موارد می‌توانند در جلسات درمانی که پس از ارزیابی‌های لازم صورت می‌پذیرد، مورد کار قرار گیرند. اکثر رویکردهای درمانی، آگاهی احساسی و بینش را مد نظر قرار می‌دهند و این مهارت‌ها قابل تقویت هستند.

استفاده از چرخه احساسات: درمانگران ممکن است از ابزاری به نام «چرخه احساسات» استفاده کنند که به فرد کمک می‌کند از برچسب‌های ابتدایی احساسات (مانند خوب) به سطوح پیچیده‌تر (مانند خوشحال، شادمان، پرشور یا راضی) برسد. این کار به تمرین و افزایش وضوح احساسی و دقت در برچسب‌زنی کمک می‌کند.

حمایت از کسی که دچار الکسی‌تایمیا است

مشاهده رنج یک عزیز که با الکسی‌تایمیا دست و پنجه نرم می‌کند، می‌تواند دشوار باشد و ممکن است ندانید چگونه کمک کنید. اگر متوجه شده‌اید که عزیزتان در آگاهی از احساسات یا بیان آن‌ها مشکل دارد، دکتر کین پیشنهاداتی برای حمایت ارائه داده است:

  • همدردی کردن: به دلایل و چگونگی توسعه الکسی‌تایمیا در عزیزتان همدردی کنید، چه به دلیل شرایط پزشکی باشد و چه نتیجه شرایط روانشناختی.
  • درک تجربیات زندگی: سعی کنید دلایل بروز این شرایط را درک کنید، که ممکن است شامل گفتگو در مورد پیشینه و تجربیات عزیزتان، تحقیق و مطالعه یا برقراری ارتباط با متخصصان پزشکی و روان‌درمانی باشد.
  • فراهم کردن فضای تنفسی: به عزیزتان فضا بدهید، به ویژه زمان‌هایی که در تلاش برای فهم احساسات خود هستند. اگر می‌خواهید به آنها در درک بهتر احساساتشان کمک کنید، این کار را فقط پس از توافق بر سیستمی حمایتی انجام دهید که برای همه مناسب باشد.

سوالات متداول

  1. الکسی‌تیمیا چیست؟

    • الکسی‌تیمیا یک اختلال عاطفی است که در آن فرد دچار مشکل در شناسایی، درک، و بیان احساسات خود می‌شود. افراد مبتلا به الکسی‌تیمیا معمولاً توانایی کمی در تشخیص احساسات دیگران دارند.
  2. علائم الکسی‌تیمیا چه هستند؟

    • علائم شامل دشواری در توصیف احساسات به دیگران، مشکل در تشخیص نشانه‌های عاطفی در دیگران، پاسخ‌های محدود عاطفی به وقایع، و کمبود تخیل یا رویاپردازی است.
  3. چه عواملی باعث الکسی‌تیمیا می‌شوند؟

    • دلایل دقیق الکسی‌تیمیا هنوز نامشخص است، اما ترکیبی از عوامل ژنتیکی، بیولوژیکی و محیطی (مانند تروما یا استرس شدید) ممکن است نقش داشته باشند.
  4. آیا الکسی‌تیمیا درمان دارد؟

    • در حالی که الکسی‌تیمیا به طور کامل قابل درمان نیست، روان درمانی و مشاوره می‌توانند به افراد کمک کنند تا مهارت‌های بهتری در شناسایی و بیان احساسات خود توسعه دهند.
  5. الکسی‌تیمیا چگونه تشخیص داده می‌شود؟

    • تشخیص معمولاً از طریق مصاحبه‌های بالینی و پر کردن پرسشنامه‌هایی که به ارزیابی توانایی فرد در شناسایی و بیان احساسات می‌پردازند، انجام می‌گیرد.
  6. الکسی‌تیمیا چه تاثیری بر روابط فردی دارد؟

    • الکسی‌تیمیا می‌تواند بر روابط عاطفی و اجتماعی تأثیر منفی بگذارد، زیرا افراد ممکن است در برقراری ارتباط عاطفی با دیگران مشکل داشته باشند.
  7. چه ارتباطی بین الکسی‌تیمیا و دیگر اختلالات عصبی وجود دارد؟

    • الکسی‌تیمیا اغلب با شرایطی مانند اوتیسم، صرع، و ام‌اس مرتبط است و می‌تواند نتیجه‌ی آسیب‌های مغزی مانند ضربه به سر یا سکته مغزی باشد.
  8. چگونه می‌توان به کسی با الکسی‌تیمیا کمک کرد؟

    • حمایت عاطفی و تشویق به شرکت در جلسات مشاوره و روان درمانی می‌تواند بسیار مفید باشد. همچنین، آموزش دادن به اطرافیان در مورد الکسی‌تیمیا و چگونگی برخورد با این اختلال می‌تواند به بهبود تعاملات کمک کند.

 

منابع

اختلال شخصیت پارانوئید

اختلال شخصیت پارانوئید (PPD): علائم، علل و درمان

اختلال شخصیت پارانوئید چیست؟

اختلال شخصیت پارانوئید ( Paranoid Personality Disorder ) یک اختلال روانی مزمن و فراگیر است که با الگوهای بی‌اعتمادی و شکاکیت شدید نسبت به دیگران مشخص می‌شود. این افراد دائماً احساس می‌کنند که دیگران در تلاش هستند به آن‌ها آسیب برسانند یا از آن‌ها سوءاستفاده کنند. این اختلال می‌تواند تأثیر قابل‌توجهی بر روابط و عملکرد روزمره افراد بگذارد.

میزان شیوع اختلال شخصیت پارانویید

اختلال شخصیت پارانویید تخمین زده می‌شود که بین ۱.۲۱% تا ۴.۴% از بزرگسالان در ایالات متحده را تحت تأثیر قرار می‌دهد پیش بینی می شودد میزان شیوع پارانوئید در جمعیت ایران مشابه همین رقم باشد. افراد مبتلا به این اختلال در معرض خطر بیشتری برای مشکلاتی مانند افسردگی، سوء مصرف مواد و آگورافوبیا هستند.

علائم اختلال شخصیت پارانوئید

علائم اصلی اختلال شخصیت پارانوئید شامل موارد زیر است:

  1. بی‌اعتمادی و شکاکیت مزمن نسبت به دیگران.
  2. احساس اینکه دیگران در حال دروغ گفتن، فریب دادن یا سوءاستفاده از آن‌ها هستند.
  3. اعتقاد به خیانت دوستان، خانواده یا شرکای عاشقانه.
  4. طغیان‌های خشم در پاسخ به فریب درک‌شده.
  5. توصیف به عنوان سرد، حسود، رازدار و جدی.
  6. کنترل بیش از حد در روابط برای جلوگیری از سوءاستفاده یا دستکاری.
  7. جستجوی معانی پنهان در حرکات و مکالمات.
  8. مشکل در آرامش.
  9. دیدگاه‌های منفی نسبت به دیگران.
  10. حساسیت بیش از حد به انتقاد.
  11. واکنش بیش از حد به انتقاد.

تأثیرات اختلال شخصیت پارانوئید بر زندگی روزمره

این بی‌اعتمادی مداوم به دیگران باعث می‌شود که افراد مبتلا به این اختلال به سختی بتوانند روابطی معنادار و مطمئن برقرار کنند. این مشکل می‌تواند در بسیاری از جنبه‌های زندگی از جمله خانه، مدرسه و محل کار تداخل ایجاد کند. افراد مبتلا به PPD معمولاً رفتار خود را غیرعادی نمی‌بینند، اما دیگران آن‌ها را خصمانه و مشکوک می‌دانند.

تشخیص اختلال شخصیت پارانوئید

تشخیص اختلال شخصیت پارانوئید می‌تواند چالش‌برانگیز باشد، زیرا افراد مبتلا معمولاً فکر نمی‌کنند که چیزی غیرعادی در رفتارشان وجود دارد. با این حال، ممکن است به دلیل مشکلاتی مانند اضطراب، افسردگی یا مشکلات در روابط به دنبال کمک باشند. تشخیص این اختلال معمولاً توسط پزشک یا متخصص سلامت روان و با استفاده از “راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی” (DSM-۵-TR) انجام می‌شود.

تشخیص افتراقی

تشخیص افتراقی برای اختلال شخصیت پارانوئید بسیار مهم است. علائم سوء ظن و بی‌اعتمادی نباید به یک دوره روان‌پریشی مرتبط با اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی یا اختلال افسردگی با ویژگی‌های روان‌پریشی مرتبط باشند.

دلایل اختلال شخصیت پارانوئید

علت دقیق اختلال شخصیت پارانوئید ناشناخته است، اما عوامل ژنتیکی و روانی در آن نقش دارند. همچنین، داشتن سابقه خانوادگی اسکیزوفرنی یک عامل خطر برای این اختلال محسوب می‌شود. تجربیات دوران کودکی و تروما نیز ممکن است در ایجاد این بیماری نقش داشته باشند. به عنوان مثال، کودکانی که در محیط‌هایی پر از بی‌اعتمادی و سوءظن رشد کرده‌اند، ممکن است در بزرگسالی با مشکلاتی مشابه مواجه شوند.

درمان اختلال شخصیت پارانوئید

درمان اختلال شخصیت پارانوئید معمولاً بر روان‌درمانی تمرکز دارد. متأسفانه، افراد مبتلا به این اختلال به دلیل پارانویا و سوءظن، اغلب به دنبال کمک نیستند. روان‌درمانی، به‌ویژه درمان شناختی-رفتاری (CBT)، می‌تواند به اصلاح الگوهای فکری ناسازگار و رفتارهای مخرب کمک کند.

روان‌درمانی

درمان‌های روان‌درمانی معمولاً بر کمک به افراد برای توسعه مهارت‌های مقابله‌ای متمرکز هستند. درمان اغلب بر ایجاد همدلی، اعتماد، ارتباط، عزت نفس، روابط اجتماعی، مهارت‌های ارتباطی و توانایی‌های کلی مقابله متمرکز است.

درمان شناختی-رفتاری (CBT) به‌ویژه مؤثر در کمک به افراد برای تنظیم الگوهای فکری تحریف‌شده و رفتارهای ناسازگار است. در طول دوره درمان، افراد یاد می‌گیرند که چگونه الگوهای فکری مخرب یا مزاحم را که تأثیر منفی بر رفتار دارند، شناسایی و تغییر دهند.

دارودرمانی

در برخی موارد، داروهایی مانند داروهای ضدافسردگی، ضدروان‌پریشی یا ضداضطراب نیز تجویز می‌شوند. این داروها به تسکین علائم شدید و مدیریت مشکلات مرتبط مانند افسردگی یا اضطراب کمک می‌کنند. با این حال، داروها به تنهایی برای اختلالات شخصیت توصیه نمی‌شوند و بهتر است در ترکیب با روان‌درمانی استفاده شوند.

مقابله با اختلال شخصیت پارانوئید

افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید می‌توانند با استفاده از تکنیک‌های مقابله‌ای مانند تمرکز بر تفکر مثبت، اجتناب از سوءظن‌های بی‌اساس و یادگیری مهارت‌های ارتباطی بهتر، به مدیریت علائم خود کمک کنند. همچنین حمایت از خانواده و دوستان در این مسیر بسیار مهم است.

نتیجه‌گیری

اختلال شخصیت پارانوئید یکی از اختلالات شخصیت شایع است، اما به دلیل عدم تمایل افراد به شرکت در درمان، تحقیق کافی در مورد درمان‌های مؤثر آن انجام نشده است. با این حال، افرادی که قادر به ایجاد رابطه درمانی موفق هستند، می‌توانند یاد بگیرند که علائم خود را مدیریت کنند و روابط موفق‌تری با دیگران داشته باشند.

 

سوالات متداول

در این بخش، به برخی از سوالات متداول درباره اختلال شخصیت پارانوئید (PPD) پاسخ داده شده است که به شما کمک می‌کند درک بهتری از این بیماری و چالش‌های مربوط به آن داشته باشید.

  1. اختلال شخصیت پارانویید چیست؟
    اختلال شخصیت پارانویید یک نوع اختلال شخصیتی است که در آن فرد دارای سوءظن و بدبینی مزمن به دیگران است، حتی بدون دلیل محکم و معتبر.
  2. علائم اصلی اختلال شخصیت پارانویید چه هستند؟
    علائم شامل بدبینی مزمن، سوءظن به نیات دیگران، حساسیت بیش از حد به رد شدن، دشمنی پنهان و ناتوانی در بخشیدن.
  3. چه چیزی باعث اختلال شخصیت پارانویید می‌شود؟
    علت دقیق آن مشخص نیست، اما ترکیبی از عوامل ژنتیکی، زیستی و محیطی احتمالاً در بروز آن نقش دارند.
  4. آیا اختلال شخصیت پارانویید قابل درمان است؟
    اختلال شخصیت پارانوئید معمولاً دشوار است که درمان شود، اما با مشاوره و گاهی اوقات دارودرمانی، می‌توان علائم را مدیریت کرد.
  5. چگونه می‌توان اختلال شخصیت پارانوئید را تشخیص داد؟
    تشخیص معمولاً توسط یک متخصص بهداشت روان از طریق مصاحبه‌های بالینی و بررسی الگوهای رفتاری و تفکر فرد صورت می‌گیرد.
  6. آیا این اختلال می‌تواند به اسکیزوفرنیا منجر شود؟
    اختلال شخصیت پارانویید خود به خود به اسکیزوفرنیا تبدیل نمی‌شود، اما برخی از افراد با این اختلال ممکن است در معرض خطر بیشتری برای توسعه اختلالات روانی دیگر، از جمله اسکیزوفرنیا، باشند.
  7. چه تفاوتی بین اختلال شخصیت پارانویید و اختلال شخصیت اسکیزوئید وجود دارد؟
    اختلال شخصیت پارانویید معمولاً با سوءظن مزمن و بدبینی مشخص می‌شود، در حالی که اختلال شخصیت اسکیزوئید بیشتر با انزوا و بی‌علاقگی به روابط اجتماعی مشخص می‌شود.
  8. آیا افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانویید خطرناک هستند؟
    افراد مبتلا به PPD ممکن است به دلیل سوءظن مزمن نسبت به دیگران به نظر برسند که ممکن است خطرناک باشند، اما این بیشتر به شدت علائم و نحوه مدیریت آن بستگی دارد.
  9. چه استراتژی‌هایی برای مدیریت اختلال شخصیت پارانویید وجود دارد؟
    مدیریت مؤثر این اختلال ممکن است شامل درمان‌های رفتاری، مداخلات روان‌درمانی و گاهی دارودرمانی باشد. حمایت خانواده و دوستان نیز می‌تواند بسیار مفید باشد.
  10. چگونه می‌توان به یک فرد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید کمک کرد؟
    فراهم کردن محیطی حمایتی، تشویق فرد برای جستجوی مشاوره و درمان و اجتناب از برخوردهایی که ممکن است سوءظن فرد را تحریک کند، از جمله راه‌های کمک به این افراد است.

 

 

سید مسعود علوی پور

منابع

 

نوروبیولوژی مراقبه: چگونه ذهن آگاهی بر ساختار مغز تأثیر می گذارد

در سال های اخیر، تمرین مراقبه، به ویژه مراقبه ذهن آگاهی، به دلیل تأثیر بالقوه آن بر بهزیستی ذهنی مورد توجه قرار گرفته است. فراتر از ریشه‌های سنتی آن در شیوه‌های متفکرانه، تحقیقات علمی مدرن به عصب‌شناسی مدیتیشن پرداخته‌اند تا بفهمند چگونه ذهن آگاهی بر ساختار مغز تأثیر می‌گذارد. این مقاله به بررسی تأثیر متقابل بین مدیتیشن و مغز می پردازد و شواهد علمی را که از این ایده حمایت می کند که تمرین های تمرکز حواس می تواند تغییرات ساختاری در مغز ایجاد کند را بررسی می کند.

درک مراقبه ذهن آگاهانه

مراقبه ذهن آگاهانه، که ریشه در سنت های تفکری باستانی شرقی مانند بودیسم دارد که شامل پرورش آگاهی از افکار، عواطف و احساسات خود در لحظه حال بدون قضاوت است. تمرین‌کنندگان اغلب بر تنفس، احساسات بدنی یا نقطه‌ای از توجه خاص تمرکز می‌کنند و حس آگاهی و تمرکز را افزایش می‌دهند.

تاثیر بر ساختار مغز

_ تغییرات در ماده خاکستری

یکی از اثرات قابل توجه مراقبه ذهن آگاهی بر مغز، تغییر در تراکم ماده خاکستری است. ماده خاکستری که از اجسام سلول عصبی تشکیل شده است، نقش مهمی در پردازش اطلاعات و شناخت دارد. مطالعه انجام شده توسط Holzel و همکاران. (۲۰۱۱) از تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (MRI) برای مقایسه ساختار مغز افراد دارای تجربه مدیتیشن ذهن آگاهی گسترده با گروه کنترل استفاده کرد. نتایج نشان داد تراکم ماده خاکستری در نواحی مغز مرتبط با خودآگاهی، درون نگری و شفقت، مانند هیپوکامپ و نواحی قشر کمربندی خلفی مغز افزایش یافته است.

_ افزایش حجم هیپوکامپ

هیپوکامپ، یک ساختار کلیدی برای حافظه و تنظیم هیجانی، یک نقطه کانونی در تحقیقات بررسی نورپلاستی ناشی از مدیتیشن بوده است. مطالعه ای توسط لودرز و همکاران. (۲۰۰۹) از MRI ​​برای بررسی حجم هیپوکامپ در تمرین‌کنندگان مدیتیشن استفاده کرد. یافته ها نشان می دهد که مدیتیشن منظم ذهن آگاهی ممکن است به افزایش تراکم ماده خاکستری هیپوکامپ کمک کند و به طور بالقوه بر عملکردهای شناختی مرتبط با حافظه و پردازش هیجانی تأثیر بگذارد.

_تغییرات در آمیگدال

آمیگدال، منطقه ای که با پردازش احساسات مرتبط است، نیز هدف تحقیقاتی بوده است که تأثیر مراقبه ذهن آگاهی را بررسی می کند. مطالعه ای به رهبری تارن و همکاران. (۲۰۱۵) دریافتند که شرکت کنندگانی که تحت برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) قرار گرفتند، تغییراتی را در ساختار آمیگدال نشان دادند. نتایج نشان داد کاهش تراکم آمیگدال، که با کاهش سطح استرس درک شده مرتبط است، که مکانیسم بالقوه‌ای را نشان می‌دهد که از طریق آن تمرین‌های ذهن آگاهی ممکن است پاسخ‌های استرس را در سطح عصبی تعدیل کنند.

تغییرات اتصال عملکردی

علاوه بر تغییرات ساختاری، مدیتیشن ذهن آگاهی با تغییراتی در اتصال عملکردی مرتبط است – نحوه ارتباط مناطق مختلف مغز و هماهنگ کردن فعالیت ها.

_مدولاسیون حالت پیش فرض شبکه (DMN).

شبکه حالت پیش‌فرض (DMN)، شبکه‌ای از نواحی مغزی فعال در حین استراحت و تفکر خودارجاعی، از طریق تمرین‌های ذهن آگاهی تحت تعدیل قرار می‌گیرد. فارب و همکاران (۲۰۰۷) مطالعه ای را با استفاده از MRI ​​عملکردی (fMRI) برای بررسی تأثیر ذهن آگاهی بر DMN انجام داد. نتایج نشان‌دهنده کاهش فعالیت در DMN در طول مدیتیشن ذهن‌آگاهی است، که نشان می‌دهد این تمرین ممکن است منجر به کاهش تمایل به افکار سرگردان و خودارجاعی شود.

_اتصال پیشرفته در شبکه های توجه

تحقیق توسط تانگ و همکاران (۲۰۱۵) تأثیر آموزش یکپارچه بدن-ذهن (IBMT)، یک تمرین مبتنی بر ذهن آگاهی، بر اتصال عملکردی را بررسی کرد. این مطالعه افزایش ارتباط بین مناطق مغز مرتبط با توجه و کنترل اجرایی را نشان داد. این ارتباط افزایش یافته نشان می دهد که مراقبه ذهن آگاهی ممکن است تمرکز توجه و کنترل شناختی را با تقویت ارتباط کارآمدتر بین مناطق مربوطه مغز بهبود بخشد.

تعداد فزاینده‌ای از شواهد علمی که از اثرات عصبی زیست‌شناختی مدیتیشن ذهن آگاهی پشتیبانی می‌کنند، بر پتانسیل آن به عنوان ابزاری برای ارتقای رفاه ذهنی تأکید می‌کند. تغییرات ساختاری در تراکم ماده خاکستری، تغییرات در نواحی کلیدی مغز مانند هیپوکامپ و آمیگدال، و تعدیل اتصال عملکردی، همگی به درک ما از اینکه چگونه تمرین‌های ذهن آگاهی می‌توانند بر مغز تأثیر بگذارند کمک می‌کنند.

در حالی که برای درک کامل پیچیدگی‌های این تغییرات نوروبیولوژیکی به تحقیقات بیشتری نیاز است، شواهد موجود نشان می‌دهد که مراقبه ذهن‌آگاهی صرفاً یک تجربه ذهنی نیست، بلکه اثرات ملموسی بر ساختار و عملکرد مغز دارد. همانطور که عمیق تر در نوروبیولوژی مدیتیشن کاوش می کنیم، بینش های ارزشمندی به دست می آوریم که می تواند مداخلات درمانی را ارائه دهد و به حوزه رو به رشد علوم اعصاب متفکرانه کمک کند.

منابع

Farb, N. A. S., Segal, Z. V., Mayberg, H., Bean, J., McKeon, D., Fatima, Z., & Anderson, A. K. (۲۰۰۷). Attending to the present: mindfulness meditation reveals distinct neural modes of self-reference. Social Cognitive and Affective Neuroscience, ۲(۴), ۳۱۳–۳۲۲.

Holzel, B. K., Carmody, J., Vangel, M., Congleton, C., Yerramsetti, S. M., Gard, T., & Lazar, S. W. (۲۰۱۱). Mindfulness practice leads to increases in regional brain gray matter density. Psychiatry Research: Neuroimaging, ۱۹۱(۱), ۳۶–۴۳.

Luders, E., Toga, A. W., Lepore, N., & Gaser, C. (۲۰۰۹). The underlying anatomical correlates of long-term meditation: Larger hippocampal and frontal volumes of gray matter. NeuroImage, ۴۵(۳), ۶۷۲–۶۷۸.

Tang, Y.-Y., Tang, R., & Posner, M. I. (۲۰۱۵). Mindfulness meditation improves emotion regulation and reduces drug abuse. Drug and Alcohol Dependence, ۱۶۳, S۱۳–S۱۸.

Taren, A. A., Gianaros, P. J., Greco, C. M., Lindsay, E. K., Fairgrieve, A., Brown, K. W., … & Creswell, J. D. (۲۰۱۵). Mindfulness meditation training alters stress-related amygdala resting state functional connectivity: A randomized controlled trial. Social Cognitive and Affective Neuroscience, ۱۰(۱۲), ۱۷۵۸–۱۷۶۸.

۸ نوع مراقبه برای رسیدن به آرامش

اگر در آرام ساختن ذهن و تمرکز دچار مشکل هستید، مراقبه می‌تواند روشی ساده و مؤثر برای بهبود این وضعیت باشد. بی‌توجه به تراکم برنامه‌های روزانه، وقت گذاشتن برای مراقبه حتی به مدت چند دقیقه در روز می‌تواند کمک شایانی به کاهش استرس و افزایش تمرکز شما در محیط کار یا درس کند. افراد بسیاری در سراسر جهان اذعان دارند که مراقبه، حتی اگر برای دقایقی کوتاه باشد، تغییرات محسوسی در روزمرگی آن‌ها ایجاد می‌کند.

مراقبه یک مفهوم پیچیده نیست؛ در حقیقت، بر اهمیت توجه و آگاهی تمرکز دارد. زمانی که مراقبه می‌کنید، فرصتی برای متمرکز شدن روی ذهن خود و دوری از حواس‌پرتی‌ها به دست می‌آورید.

این فعالیت فرصتی برای استراحت از هیاهوی دنیای بیرون و فکرهای پرتلاطم درون فراهم می‌کند. این وقفه‌های کوتاه می‌توانند به شما کمک کنند تا با آرامش و صفای بیشتری از روز خود لذت ببرید. مطالعات علمی نشان داده‌اند که مراقبه در کاهش استرس، بهبود قدرت تمرکز و افزایش آگاهی از افکار و احساسات نقش بسزایی دارد و به سلامت روانی و عاطفی فرد نیز کمک شایانی می‌کند.

یافتن نوع مراقبه‌ای که برای شما مناسب است

انواع مختلفی از مراقبه وجود دارد؛ از جمله تمرکز بر تنفس، توجه به افکار یا حتی حرکت آگاهانه بدن. هر یک از این شیوه‌ها می‌تواند به شما در دستیابی به آرامش و شفافیت ذهنی کمک کند. اگر تاکنون تصور می‌کردید که مراقبه برای شما مناسب نیست، احتمالاً هنوز روشی که با شرایط و نیازهای شما همخوانی داشته باشد را پیدا نکرده‌اید.

به یاد داشته باشید که هیچ روش واحدی برای مراقبه وجود ندارد که برای همه مناسب باشد. شاید یکی از دوستانتان با نشستن در سکوت به خوبی مراقبه کند، اما شاید شما بهتر است که با گوش دادن به یک فایل صوتی راهنمای مراقبه به نتایج بهتری دست یابید.

مراقبه در اصل به معنای تمرکز است و همانند ورزش، تحت عنوان چتری به کار می‌رود که شامل انواع مختلفی می‌شود، و هر کدام تمرکز بر تقویت مهارت‌های خاصی دارند.

انواع مختلفی از مراقبه وجود دارد که هر یک به آموزش مغز در جنبه‌های مختلف کمک می‌کند. هدف این است که انواع مختلف مراقبه را امتحان کرده و نوعی را که با شیوه زندگی شما سازگار است و احساس آرامش به شما می‌دهد، پیدا کنید. پس، چند نفس عمیق بکشید و آماده شوید تا با انواع مراقبه و فواید هر یک بیشتر آشنا شوید.

 

_ مراقبه ذهن آگاهانه

بودن کامل در لحظه به شما کمک می‌کند تا قدردان همه چیزهایی باشید که زندگی به شما ارائه می‌دهد، و مراقبه ذهن آگاهانه می‌تواند به شما کمک کند تا به این حالت دست یابید. این روش شامل توجه به افکار، احساسات و حس‌های شما بدون سرزنش یا قضاوت است. از شما خواسته می‌شود که تنها الگوهای موجود در این جنبه‌های زندگی‌تان را مشاهده کنید بدون اینکه تلاش کنید آن‌ها را تغییر دهید.

تکنیک‌ها و روش‌ها

متداول‌ترین تکنیک در مراقبه ذهن آگاهانه، تمرکز بر تنفس است. شما در یک وضعیت راحت می‌نشینید، چشمان خود را می‌بندید و به نحوه حرکت تنفس خود در بدن توجه می‌کنید. هنگامی که ذهن شما منحرف می‌شود، به آرامی تمرکز خود را دوباره به تنفس برمی‌گردانید.
پیشنهاد من برای شروع مراقبه ذهن آگاهانه یک روش یک دقیقه‌ای است که به قطع چرخه استرس و آرامش سیستم عصبی کمک می‌کند. این روش S.T.O.P. نام دارد. وقتی متوجه می‌شوید که استرس دارید یا در حالت هیجان هستید، S.T.O.P. را انجام دهید و یک وقفه آگاهانه بگیرید:

  • از کاری که دارید انجام می‌دهید دست بکشید
  • چند نفس عمیق بکشید
  • تجربه خود را مشاهده کنید (افکار، احساسات، حس‌های بدنی)
  • با کاری ادامه دهید که در این لحظه از شما پشتیبانی می‌کند

تکنیک‌ دیگر  مدیتیشن اسکن بدن است، جایی که شما به قسمت‌های مختلف بدن توجه کرده و هرگونه حس یا احساس را متوجه می‌شوید.
همچنین می‌توانید آگاهی را در فعالیت‌های روزمره مانند خوردن، راه رفتن یا حتی هنگام انجام کارهای خانه تمرین کنید، با تمرکز کامل بر وظیفه، حذف حواس‌پرتی‌ها و توجه دقیق به حواس و احساسات خود.

مزایا و کاربردها

اگر با استرس مزمن یا اضطراب زندگی می‌کنید، مراقبه آگاهی می‌تواند بسیار مفید باشد. این به شما کمک می‌کند تا از افکار و احساسات خود آگاه‌تر شوید، به این معنی که کمتر درگیر آن‌ها خواهید شد.
مراقبه آگاهی همچنین در بهبود تمرکز و دقت شما مؤثر است. در محیط کار، می‌تواند به افزایش بهره‌وری و خلاقیت شما کمک کند. در زندگی شخصی، می‌تواند به بهبود روابط و بهزیستی کلی شما کمک کند. چون تمرین آن آسان است و به تجهیزات خاصی نیاز ندارد، مراقبه ذهن آگاهانه برای مبتدیان عالی است و می‌توان در هر زمان و هر مکانی انجام داد.

 

_ مراقبه معنوی

اگر معنویت برای شما مهم است، مراقبه معنوی می‌تواند به شما کمک کند تا ارتباط خود را با قدرت برتری که به آن اعتقاد دارید، عمیق‌تر کنید. حتی اگر شما اعتقادات مذهبی یا معنوی نداشته باشید اما به دنبال معنا و هدف عمیق‌تری در زندگی هستید، می‌توانید مراقبه معنوی را تمرین کنید.

در حالی که سایر اشکال مراقبه به شما توصیه می‌کنند که روی خودتان تمرکز کنید، مراقبه معنوی می‌خواهد که شما فراتر از خودتان نگاه کنید و با چیزی بزرگ‌تر ارتباط برقرار کنید.

تکنیک‌ها و روش‌ها

شما ممکن است از دعاهای ساکت، ذکرها یا مانتراها در مراقبه معنوی استفاده کنید. بسیاری از افراد مکانی آرام که احساس خاصی یا مقدس بودن به آن‌ها می‌دهد، مانند کلیسا، معبد، یا جایی آرام در فضای باز، انتخاب می‌کنند.

ایده این است که روی نفس‌کشیدن خود یا یک عبارت معنوی تمرکز کنید و افکار خود را رها کنید تا احساس ارتباط با قدرت برتر یا کیهان را تجربه کنید. شما ممکن است از شمع‌ها، بخورها، یا تسبیح‌ها برای افزایش حس تخصصی یا تمرکز در تمرین‌تان استفاده کنید.

مزایا و کاربردها

مراقبه معنوی می‌تواند به شما احساس عمیقی از آرامش و ارتباط با چیزی بزرگتر از زندگی بدهد. این نوع مراقبه برای افرادی که به دنبال رشد معنوی هستند، عالی است. این نوع مراقبه می‌تواند شما را مهربان‌تر و مرتبط‌تر با افراد اطرافتان کند. همچنین می‌تواند در زمان‌هایی که استرس دارید یا ناراحت هستید، حس آرامش بخشی داشته باشد، زیرا معمولاً حس امید را ارائه می‌دهد.

تمرین مراقبه معنوی می‌تواند به شما کمک کند تا زندگی خود را با ارزش‌ها یا باورهای معنوی‌تان هماهنگ کنید.

 

_ مراقبه متمرکز

آیا تا به حال اتفاق افتاده که برای چند دقیقه خودتان را گم کرده و به یک نقطه خیره شده‌اید؟ این یک راه عالی برای شروع مراقبه متمرکز است. این نوع مراقبه از شما می‌خواهد که روی یک شیء، صدا یا فکر متمرکز شوید. شما حتی می‌توانید مانند بسیاری از سبک‌های دیگر مراقبه، روی تنفس خود تمرکز کنید.
این روش ذهن شما را آموزش می‌دهد تا روی یک چیز متمرکز شود و حواس‌پرتی‌ها را نادیده بگیرد. اگر ذهن شما پراکنده شد، نگران نشوید؛ به آرامی آن را به موضوعی که انتخاب کرده‌اید برگردانید.

تکنیک‌ها و روش‌ها

برای تمرین مراقبه متمرکز، چیزی را برای تمرکز انتخاب کنید. ممکن است صدای یک ساعت تیک‌تاک، لکه‌ای روی دیوار یا یک کلمه یا عبارت ساده باشد که در ذهن خود تکرار می‌کنید. در یک مکان راحت بنشینید و تمام توجه خود را به آنچه برای تمرکز انتخاب کرده‌اید معطوف کنید.

اگر متوجه شدید که ذهن‌تان منحرف می‌شود، به آرامی آن را دوباره به موضوع تمرکزتان بازگردانید. ابتدا ممکن است سخت باشد و به راحتی حواس‌پرتی ایجاد شود. با این حال، تمرین مداوم آن کمک می‌کند تا تمرکز را راحت‌تر حفظ کنید.

مزایا و کاربردها

اگر دامنه توجه کوتاهی دارید یا برای تمرکز روی وظایف دچار مشکل هستید، می‌توانید از تمرین روزانه مراقبه متمرکز بهره‌مند شوید. این کمک می‌کند که احساس کمتری از سردرگمی داشته باشید با خاموش کردن سروصداها و کاهش شلوغی‌ها در ذهن شما. مراقبه متمرکز همچنین می‌تواند به شما کمک کند تا در شرایطی که اطراف‌تان به نظر آشفته می‌رسد، آرام و متمرکز باقی بمانید.

 

_ مراقبه حرکتی

“حرکت دارو است”، این شعاری است که افرادی که مراقبه حرکتی را انجام می‌دهند به آن اعتقاد دارند و این عبارت نمی‌تواند دقیق‌تر باشد. در حالی که بسیاری از سبک‌های مراقبه از شما می‌خواهند که بی‌حرکت باشید، این شکل از مراقبه به شما تشویق می‌کند تا از طریق حرکات آرام و آگاهانه، آرامش و تمرکز خود را بیابید.

مراقبه حرکتی برای افرادی که دارای مشکل در ثابت نگه داشتن بدن خود برای مدت‌های طولانی هستند، بسیار مناسب است.

تکنیک‌ها و روش‌ها

ممکن است شما بدون اینکه متوجه شوید در حال انجام شکل‌های رایج مراقبه حرکتی باشید. یوگا، تای‌چی و ساده‌تر از همه، پیاده‌روی می‌توانند به عنوان تمرینات مراقبه حرکتی به کار روند:

– با یوگا، شما از طریق حرکات مختلف حرکت می‌کنید، ضمن تمرکز بر تنفس و احساسات بدن خود.
– تای‌چی شامل حرکات آهسته و زیبا است که با تنفس عمیق ترکیب می‌شوند.
– هنگام پیاده‌روی، بر احساس پاهای خود تمرکز کنید که چگونه با زمین تماس پیدا می‌کنند و ریتم قدم‌هایتان را دنبال کنید.

با هر شکلی که انتخاب می‌کنید، کلید اصلی این است که کاملاً حضور داشته باشید و آگاهانه از حرکت خود استفاده کنید، به طوری که شما را در لحظه متمرکز و زمین‌گیر کند.

فواید و کاربردها

اگر به طور طبیعی بی‌قرار هستید یا پیدا کردن وضعیت نشسته برای مدیتیشن برایتان ناراحت‌کننده است، احتمالاً مراقبه حرکتی را به سایر اشکال سنتی‌تر ترجیح می‌دهید. این به این معنا نیست که شما از مزایای مشابه، مانند کاهش استرس و بهبود وضوح ذهنی، بهره‌مند نمی‌شوید.

شما می‌توانید همزمان با مراقبه حرکتی، قدرت جسمانی، انعطاف‌پذیری و تعادل خود را بهبود بخشیده و از مزایای یک تمرین ورزشی و مدیتیشن در یک فعالیت بهره‌مند شوید.

 

_ مراقبه متعالی

مراقبه متعالی (TM) یک تکنیک است که شامل تکرار خاموش یک مانترا برای آرام ساختن ذهن و قرار دادن بدن در حالتی از آرامش عمیق می‌باشد.

برای افرادی که تازه به مدیتیشن روی آورده‌اند، سادگی TM باعث می‌شود یادگیری و تمرین آن آسان باشد. هنگامی که مانترای خود را تکرار می‌کنید، نیازی نیست به شدت فکر کنید یا خیلی سخت تمرکز کنید؛ فقط اجازه دهید ذهن‌تان به طور طبیعی آرام شود.

تکنیک‌ها و روش‌ها

در TM، شما به راحتی می‌نشینید، چشمان خود را می‌بندید و به طور خاموش یک مانترای خاص را تکرار می‌کنید. مانترا می‌تواند یک کلمه یا صدا باشد که برای کمک به تمرکز و آرامش ذهن‌تان استفاده می‌شود.

استادان TM توصیه می‌کنند که این کار را حدود ۲۰ دقیقه دو بار در روز انجام دهید. برخلاف سایر اشکال مدیتیشن، تشویق می‌شوید اجازه دهید ذهن‌تان پراکنده شود تا زمانی که آرام شود در حالی که بدن‌تان هوشیار و بیدار باقی می‌ماند.

مزایا و کاربردها

تحقیقات نشان می‌دهند که مدیتیشن ترانسندنتال می‌تواند استرس و اضطراب را به طور قابل توجهی کاهش دهد. همچنین به بهبود سلامت قلب، وضوح ذهنی و بهزیستی کمک می‌کند. این نوع مدیتیشن اغلب در مدارس برای کمک به تمرکز دانش‌آموزان و در محیط‌های کاری برای بهبود بهزیستی کارکنان با کمک به آن‌ها برای ماندن آرام و متمرکز استفاده می‌شود.

TM نیازی به داشتن هیچ باور خاصی ندارد و نیازی به تغییر سبک زندگی نیست، بنابراین برای افراد در هر سن و پس‌زمینه‌ای مناسب است. این یک تمرین ساده است که می‌تواند تأثیر قابل توجهی بر سلامتی روانی و جسمی شما داشته باشد.

 

_ مراقبه هدایت‌شده

برخی از افراد ترجیح می‌دهند مراقبه را با راهنمایی یک معلم یا متخصص تمرین کنند. با این حال، این کار لزوماً نباید حضوری انجام شود؛ گوش دادن به پادکست یا ویدیوی مراقبه نیز می‌تواند نتایج مشابهی به همراه داشته باشد.

تازه‌کارهایی که ترجیح می‌دهند صدایی آنها را راهنمایی و حمایت کند، این نوع مراقبه را ترجیح می‌دهند. راهنما می‌تواند به شما کمک کند تا افکار خود را تجسم کنید، روی تنفس خود تمرکز کنید یا از بدن خود آگاه‌تر شوید.

تکنیک‌ها و روش‌ها

مراقبه هدایت‌شده معمولاً از طریق یک ضبط یا در یک گروه تحت رهبری یک مربی انجام می‌شود. راهنما ممکن است از شما بخواهد تا صحنه‌ای آرام را تصور کنید، روی قسمت‌های مختلف بدن خود تمرکز کنید، یا در مورد کلمات یا عبارات خاصی فکر کنید. ایده این است که دستورالعمل‌های راهنمای خود را دنبال کرده و اجازه دهید آنها به شما در آرامش و تمرکز کمک کنند.

مزایا و کاربردها

مراقبه هدایت‌شده به ویژه برای کاهش استرس و اضطراب مفید است زیرا اغلب شامل تکنیک‌های آرامش است. همچنین می‌تواند به بهبود خلق و خو و احساس رفاه شما کمک کند. برای کسانی که به تازگی با مراقبه آشنا شده‌اند، راهی ساده برای شروع و یادگیری مبانی است.

مراقبه هدایت‌شده همچنین می‌تواند برای اهداف خاصی مانند مدیریت درد، بهبود خواب یا مقابله با احساسات دشوار استفاده شود. این یک نوع انعطاف‌پذیر از مراقبه است که هر کسی با هر سطحی از تجربه می‌تواند آن را تمرین کند.

 

_ مراقبه ویپاسانا

ویپاسانا به معنای “دیدن چیزها همانطور که واقعاً هستند” است و یکی از قدیمی‌ترین اشکال مراقبه در هند به شمار می‌رود. یکی از اهداف مراقبه ویپاسانا، بهبود خودآگاهی فرد است.

در طول تمرین، از شما خواسته می‌شود که به افکار و احساسات خود توجه کنید بدون اینکه به آنها واکنش نشان دهید. ایده این است که چیزها را آنطور که هستند ببینید، نه آنطور که می‌خواهید باشند.

تکنیک‌ها و روش‌ها

هنگام تمرین ویپاسانا، معمولاً به طور آرام می‌نشینید و روی تنفس خود تمرکز می‌کنید. سپس شروع به توجه به افکار، احساسات و حس‌های بدنی خود می‌کنید، و آنها را بدون تلاش برای تغییر دادن یا قضاوت کردن می‌بینید. نکته کلیدی این است که مشاهده کنید و درک کنید که چگونه این عناصر به طور مکرر تغییر می‌کنند، که به شما کمک می‌کند یاد بگیرید که به هر فکر یا احساسی واکنش نشان ندهید.

مزایا و کاربردها

ویپاسانا برای بهبود وضوح ذهنی و هوش هیجانی بسیار مفید است. همچنین می‌تواند به کاهش استرس، اضطراب و احساسات منفی کمک کند، همانند بسیاری از اشکال دیگر مراقبه. تمرین ویپاسانا به شما می‌آموزد که به موقعیت‌ها به طور آرام و مدبرانه پاسخ دهید، به جای اینکه برخوردی تکانشی داشته باشید.

ویپاسانا در برنامه‌های مختلفی مانند در مدارس، زندان‌ها و مراکز توانبخشی استفاده می‌شود تا به افراد کمک کند تا خودکنترلی و درک عاطفی بهتری را توسعه دهند.

 

_ مراقبه تجلی

مراقبه تجلی یا مراقبه تصویرسازی تخیل شما را برای آرامیدن و یافتن آرامش به کار می‌پردازد. در این نوع مراقبه، شما به ذهنی تصویر یک مکان یا وضعیتی که برایتان آرام‌بخش است را نقش می‌دهید، با استفاده از تخیل خود یک فضای آرام و صلح‌بخش برای خود ایجاد می‌کنید.

این نوع مراقبه برای افرادی که دوست دارند با تصاویر فکر کنند و پیدا کردن تمرکز بر روی تصاویر را راحت‌تر از تمرکز بر روی تنفس یا حس‌های فیزیکی می‌یابند، مفید است.

تکنیک‌ها و روش‌ها

برای تمرین مدیتیشن تصویرسازی، مکانی آرام برای نشستن یا خوابیدن را پیدا کنید. چشم‌هایتان را ببندید و با گرفتن تعدادی نفس عمیق برای آرامش شروع کنید. سپس، یک مکان آرام را تصور کنید. ممکن است یک ساحل، یک باغ یا هر مکان آرام دیگری باشد. به چیزهایی که در این مکان می‌بینید، می‌شنوید و احساس می‌کنید فکر کنید. سعی کنید آن را در ذهن خود به اندازه‌ای واقعی کنید که می‌توانید.

برخی از افراد از فایل های صوتی یا تصویری برای راهنمایی استفاده می‌کنند که شخصی تصویر را توصیف می‌کند تا به آنها کمک کند تا آن را به وضوح تصور کنند. هدف اصلی این است که به طور کامل در این محیط آرام‌بخش غرق شوید و اجازه دهید ذهنتان را آرام کند.

مزایا و کاربردها

مدیتیشن تصویرسازی به شما کمک می‌کند که با استرس و اضطراب مقابله کنید. همچنین می‌تواند برای شما حالت خوبی را به ارمغان بیاورد و احساس آرامش کنید. ورزشکاران و حرفه‌ای‌ها گاهی از آن برای تصور موفقیت خود استفاده می‌کنند که می‌تواند به آنها کمک کند بهتر عمل کنند.
در حین مدیتیشن تصویرسازی، مغز شما سعی می‌کند بین تصاویر ذهنی مدرک‌شده و واقعیت‌های واقعی تفاوت بیندازد، به این معنی که آنچه که شما در طول یک مدیتیشن تصویرسازی انجام می‌دهید، می‌تواند تأثیر واقعی در زندگی داشته باشد.

به عنوان مثال، اگر از تصویرسازی برای مواجهه با یک وضعیت استرس‌زا استفاده می‌کنید، تمام مهارت‌های مقابله‌ای که امتحان می‌کنید، مسیرهای عصبی جدیدی ایجاد می‌کنند که منجر به تغییرات مثبت در سیستم عصبی شما می‌شوند. این به نوبه خود تأثیری در تغییر احساسات، افکار و رفتارهای جدیدی دارد که اکنون می‌توانید برای حل مشکلات و تنظیم احساسات خود به آن دسترسی داشته باشید.

 

آغاز راه مراقبه

هر نوع مراقبه به روش خودش می‌تواند به شما کمک کند تا آرامش و تمرکز را پیدا کنید. انتخاب مناسب برای شما به دلیل اینکه به دنبال چه چیزی هستید است. اگر نیاز دارید ذهن پرسشی خود را آرام کنید، مراقبه ذهنی یا راهنمایی شده را امتحان کنید.

برای اتصال معنوی، مراقبه معنوی را امتحان کنید. اگر دوست دارید در حرکت باشید، مراقبه حرکتی می‌تواند ذهن و بدن شما را به کار بکشد. افرادی که به دنبال درک بهتری از خود هستند ممکن است مراقبه ویپاسانا یا مراقبه متعالی را بپسندند.
اشکالی ندارد که انواع مختلف را امتحان کنید و ببینید چه چیزی برای شما بهتر است. بسته به احساساتتان، ممکن است با یک نوع شروع کرده و سپس به یکی دیگر بروید یا از چند روش مختلف استفاده کنید.
مراقبه امری شخصی است و آنچه برای یک نفر موثر است، ممکن است برای دیگری موثر نباشد. مهم است که ذهن باز و پویایی داشته باشید و ببینید مراقبه چگونه می‌تواند به شما در روزمره کمک کند.

انواع دیگر مراقبه

البته، بیش از هشت نوع مدیتیشن وجود دارد. اما در اینجا، ممکن است یک نوع کمتر شناخته شده از مدیتیشن پیدا کنید که بیشتر به شما جلب می‌کند:

  • مدیتیشن آسم Acem: یک تکنیک نروژی ساده که به شما کمک می‌کند با تمرکز بر روی افکارتان بدون مواجهه آرام و تأمل کنید.
  • مدیتیشن بیوفیدبک: این از تکنولوژی برای نمایش دادن اطلاعات زمان واقعی درباره بدن شما، مانند ضربان قلب یا تنش عضلات استفاده می‌کند. با یادگیری کنترل پاسخ‌های بدنتان، به شما کمک می‌کند تا آرامش بیابید.
  • مدیتیشن چاکرا: شامل تمرکز بر روی چاکرای مختلف بدن (مراکز انرژی) برای دستیابی به تعادل و شفا است.
  • مدیتیشن رقص: این نوع مدیتیشن حرکت و مدیتیشن را ترکیب می‌کند. در حالی که رقص می‌کنید، خودتان را بیان می‌کنید و احساس آرامش و صلح پیدا می‌کنید.
  • مدیتیشن خوردن: درباره خوردن به آرامی و با آگاهی است، توجه به طعم و بافت غذا و لذت بردن از هر قاشقی.
  • مدیتیشن جنگل: شامل بودن به سادگی در طبیعت، دریافت مناظر و صداهای جنگل برای آرامش و احساس زمینه بیشتر است.
  • مدیتیشن نگاه کردن (تراتکا): شامل نگاه به یک نقطه تنها، مانند یک شیء کوچک، نقطه سیاه یا شعله شمع، برای بهبود تمرکز و آرام کردن ذهنتان است.
  • مدیتیشن مهربانی (متا): تمرکز بر توسعه نگرش عشق و مهربانی به همه چیز، حتی منابع استرس.
  • مدیتیشن پرانایاما: این بخشی از یوگا است که بر روی کنترل نفس برای بهبود روانی و جسمی تمرکز دارد.
  • مدیتیشن چی‌گونگ: یک ممارسه چینی است که مدیتیشن، آرامش و حرکت فیزیکی را برای تعادل ترکیب می‌کند.
  • مدیتیشن صوفی: تمرکز بر تعمیق رابطه معنوی خود با خدا از طریق عشق و ولایت است، اغلب با رقص سماع و موسیقی مقامی همراه است.
  • مدیتیشن ودیک: مشابه مدیتیشن تعالی، این تمرین از ذکر و مانترا برای کمک به شما در آرامش، کاهش استرس و دستیابی به خودشناسی استفاده می‌کند.
  • مدیتیشن ذن (زاذن): یک شکل از مدیتیشن نشسته که یک تمرین اساسی از بوداگرایی زن است، متمرکز بر نشستن در آگاهی و مشاهده افکارتان بدون انتقاد است.

انجام مراقبه حتی چند دقیقه در روز برای شروع کافی است، اما هنگامی که یک تمرین مدیتیشن مناسب برای خود پیدا کردید، فرصت دارید که از مزایای آن برای یک عمر بهره مند شوید.

 

سوالات متداول درباره انواع مراقبه

۱. مراقبه چیست و چگونه به آرامش کمک می‌کند؟

مراقبه فرایندی است که به شما کمک می‌کند تا با تمرکز و آگاهی، ذهن خود را آرام کنید و استرس را کاهش دهید. این تمرین باعث افزایش تمرکز و بهبود سلامت روانی می‌شود.

۲. انواع مراقبه کدامند؟

انواع مراقبه شامل مراقبه ذهن آگاهانه، معنوی، متمرکز، حرکتی، متعالی، هدایت‌شده، ویپاسانا و تجلی می‌باشند.

۳. مراقبه ذهن آگاهانه چیست؟

مراقبه ذهن آگاهانه شامل تمرکز بر لحظه حاضر و توجه به افکار، احساسات و حس‌های بدن بدون قضاوت است. این نوع مراقبه به کاهش استرس و افزایش تمرکز کمک می‌کند.

۴. مراقبه معنوی چگونه انجام می‌شود؟

مراقبه معنوی با استفاده از دعا، ذکرها یا مانتراها و تمرکز بر ارتباط با یک قدرت برتر یا کیهان انجام می‌شود. این نوع مراقبه به افزایش حس آرامش و معنویت کمک می‌کند.

۵. مراقبه متمرکز چیست؟

مراقبه متمرکز شامل تمرکز بر یک شیء، صدا یا نفس‌کشیدن است. این روش به بهبود تمرکز و کاهش حواس‌پرتی‌ها کمک می‌کند.

۶. چگونه مراقبه حرکتی انجام می‌شود؟

مراقبه حرکتی شامل فعالیت‌های بدنی مانند یوگا یا تای‌چی است که با تمرکز بر حرکات بدن و تنفس همراه است. این نوع مراقبه به بهبود هماهنگی بدن و ذهن کمک می‌کند.

۷. مراقبه متعالی چیست؟

مراقبه متعالی شامل استفاده از مانتراهای خاص برای رسیدن به حالت‌های عمیق ذهنی است. این نوع مراقبه به افزایش آرامش و کاهش استرس کمک می‌کند.

۸. مراقبه هدایت‌شده چگونه انجام می‌شود؟

مراقبه هدایت‌شده با استفاده از فایل‌های صوتی یا ویدئوهای راهنما انجام می‌شود که شما را در طول مراقبه هدایت می‌کنند. این روش برای مبتدیان بسیار مناسب است.

۹. مراقبه ویپاسانا چیست؟

مراقبه ویپاسانا به معنای مشاهده است و بر تمرکز بر تغییرات درونی و بیرونی بدن و ذهن تمرکز دارد. این نوع مراقبه به افزایش آگاهی و شفافیت ذهنی کمک می‌کند.

۱۰. مراقبه تجلی چگونه انجام می‌شود؟

مراقبه تجلی بر تمرکز بر اهداف و آرزوها تمرکز دارد تا با استفاده از قدرت ذهنی به تحقق آن‌ها کمک کند. این نوع مراقبه به افزایش انگیزه و پیشرفت شخصی کمک می‌کند.

 

سید مسعود علوی پور

اختلالات شخصیت بر مبنای DSM-5

اختلالات شخصیت بر مبنای DSM-۵

اختلالات شخصیتی چه هستند؟

اختلالات شخصیت گروهی از بیماری‌های روانشناختی هستند که در پنجمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی DSM-۵ مورد بررسی و توصیف قرار گرفته‌اند. این اختلالات، که شامل ده نوع مختلف است، از طریق الگوهای مزمن و عمیق در افکار، احساسات و رفتارهای فرد که معمولاً از دوران نوجوانی شروع شده و در بزرگسالی ادامه می‌یابد، شناخته می‌شوند. این ویژگی‌های شخصیتی می‌توانند به اندازه‌ای شدید باشند که تعاملات اجتماعی فرد را مختل کرده و باعث ناراحتی قابل توجه یا کاهش کارایی در زمینه‌های مهم زندگی شوند.

در DSM-۵، اختلالات شخصیت بر اساس خصوصیات مشترک به سه دسته یا خوشه تقسیم شده‌اند. این تقسیم‌بندی به متخصصان کمک می‌کند تا با درک بهتری از الگوهای رفتاری و احساسی مرتبط، رویکردهای درمانی مناسبی را برای مدیریت و بهبود شرایط افراد مبتلا طراحی کنند. برخورد با این اختلالات اغلب شامل روان‌درمانی، دارو درمانی و تکنیک‌های تغییر سبک زندگی است، با هدف کاهش تأثیر این الگوهای شخصیتی بر زندگی روزمره افراد و بهبود توانایی آنها در برقراری ارتباط مؤثر با دیگران.

خوشه A

خوشه یا کلاستر A در طبقه‌بندی اختلالات شخصیتی به مجموعه‌ای از رفتارهای خاص و بیرون از عرف اشاره دارد. این نوع اختلالات به طور معمول با مشکلات جدی در برقراری و حفظ روابط اجتماعی همراه است، زیرا رفتارهای مبتلایان ممکن است به نظر دیگران عجیب، مرموز یا منزوی باشد.

  • اختلال شخصیت پارانوئید از جمله این دسته است که تقریباً ۱.۲۱٪ تا ۴.۴٪ از جمعیت بالغ در ایالات متحده را دربرمی‌گیرد. افراد مبتلا به این اختلال به طور دائمی نسبت به دیگران بی‌اعتماد هستند و همیشه در هراس از فریب خوردن یا مورد استفاده قرار گرفتن توسط دیگران، از جمله افراد نزدیک به خود مانند خانواده و دوستان، هستند.
  • اختلال شخصیت اسکیزوئید دیگری از این گروه است که به ویژه با عزلت اجتماعی و بی‌علاقگی به دیگران مشخص می‌شود. این اختلال بیشتر بر مردان تأثیر می‌گذارد. مبتلایان اغلب به عنوان افرادی سرد و گوشه‌گیر توصیف شده و به ندرت روابط نزدیک با دیگران دارند و ممکن است به تفکرات درون‌گرایانه و خیال‌پردازی‌ها دچار باشند.
  • اختلال شخصیت اسکیزوتایپال نیز شامل ویژگی‌هایی چون گفتار، رفتار و ظاهر نامتعارف، باورهای غیرمعمول و دشواری در برقراری ارتباطات می‌شود، که این ویژگی‌ها موانعی برای تعاملات اجتماعی فراهم می‌کنند.

خوشه B

خوشه یا کلاستر B از اختلالات شخصیتی، مجموعه‌ای از ویژگی‌ها و رفتارهای بروز شدید و غیرمعمول را شامل می‌شود. افراد مبتلا به این نوع اختلالات ممکن است رفتارهایی نمایشی، تکانشی یا خلافکارانه نشان دهند و در تجربه احساسات شدید یا ناپایداری عاطفی بسر ببرند.

در این دسته بندی، چهار نوع اصلی از اختلالات شخصیتی قرار دارند:

  • اختلال شخصیت ضد اجتماعی: این اختلال معمولاً از دوران کودکی خود را نشان می‌دهد و تا به بلوغ و بزرگسالی تداوم می‌یابد. نشانه‌های آن شامل بی‌تفاوتی نسبت به قوانین و هنجارهای اجتماعی و فقدان احساس پشیمانی یا مسئولیت در قبال دیگران است.
  • اختلال شخصیت مرزی (BPD): این حالت با ناپایداری چشمگیر در روابط، تصویر شخصی، احساسات و رفتارهای تکانشی مشخص می‌شود. افراد مبتلا به BPD ممکن است در حفظ ثبات در تعاملات بین‌فردی و کنترل احساسات خود دچار مشکل شوند.
  • اختلال شخصیت نمایشی : افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی (هیستریونیک) تمایل دارند که مرکز توجه باشند و ممکن است برای جذب توجه دیگران به رفتارهای اغراق‌آمیز یا نامناسب متوسل شوند. این اختلال با نمایش هیجانات شدید و تلاش برای برقراری ارتباطات سطحی و ظاهری مشخص می‌شود.
  • اختلال شخصیت خودشیفته: این حالت با خودمحوری بالا، تصور بزرگنمایی‌شده از خود و کمبود همدلی با دیگران همراه است. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است در پی تأیید و تحسین دائمی از سوی دیگران باشند و در مقابل نقد بسیار آسیب‌پذیر و حساس هستند.

تشخیص و درمان این اختلالات نیازمند مراجعه به متخصصان روان‌شناسی یا روان‌پزشکی است، و معمولاً از طریق مشاوره و گاهی دارو درمانی پیگیری می‌شود.

خوشه C

نشانه بارز خوشه یا کلاستر C اختلالات شخصیتی اضطراب و ترس است. افراد مبتلا به این نوع اختلالات شخصیتی معمولاً احساسات شدیدی از اضطراب و ترس دارند که به شکل‌های مختلف بروز می‌یابد.

  • اختلال شخصیت اجتنابی: این اختلال منجر به الگوهایی از بازداری اجتماعی می‌شود که بر پایه ترس از نقد و بی‌کفایتی شکل می‌گیرد. افراد مبتلا به این اختلال اغلب از تعاملات اجتماعی دوری می‌کنند تا از تجربه رد شدن و انتقاد جلوگیری کنند.
  • اختلال شخصیت وابسته: بیشتر با ترس از تنها ماندن شناخته می‌شود. این افراد تمایل دارند به طور مفرط به دیگران وابسته شوند و اغلب اقداماتی انجام می‌دهند تا مطمئن شوند که دیگران همواره در دسترس برای حمایت و مراقبت از آن‌ها هستند.
  • اختلال شخصیت وسواسی فکری: افراد دچار این اختلال به شدت به دنبال نظم، کمال‌گرایی و کنترل در تمام جنبه‌های زندگی خود هستند. این اختلال با اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) اشتباه گرفته می‌شود، اما در حقیقت با آن تفاوت‌های بنیادین دارد.

هر سه اختلال در خوشه C نشان‌دهنده تلاش فرد برای کنار آمدن با اضطراب و ترس‌های فراگیر است که می‌تواند بر کیفیت زندگی و تعاملات اجتماعی فرد تأثیر بگذارد.

علائم

اختلالات شخصیت معمولاً در نوجوانی یا اوایل بزرگسالی ظاهر می شوند، در طول سالیان متمادی ادامه می یابند و می توانند باعث ناراحتی زیادی شوند. آنها به طور بالقوه می توانند باعث درگیری شدید با افراد دیگر شوند و بر روابط، موقعیت های اجتماعی و اهداف زندگی تأثیر بگذارند. افراد مبتلا به اختلالات شخصیت اغلب متوجه نمی شوند که مشکلاتی دارند و اغلب برای اطرافیان خود (از جمله پزشکان) گیج کننده و ناامید کننده هستند.

علائم مشخص اختلالات شخصیت را می توان به دو دسته تقسیم کرد: هویت شخصی و عملکرد بین فردی.

مشکلات خودشناسی عبارتند از:

  • خودانگاره ناپایدار
  • ناسازگاری در ارزش ها، اهداف و ظاهر

مشکلات بین فردی عبارتند از:

  • بی احساس بودن نسبت به دیگران (ناتوانی در همدلی)
  • مشکل در شناخت مرزهای بین خود و دیگران
  • سبک های ارتباط ناسازگار، جدا، بیش از حد احساسی، توهین آمیز یا غیرمسئولانه

تشخیص

طبق DMS-۵، یک فرد برای تشخیص اختلال شخصیت باید معیارهای زیر را داشته باشد :

  • الگوهای رفتاری مزمن و فراگیر که بر عملکرد اجتماعی، کار، مدرسه و روابط نزدیک تأثیر می گذارد
  • علائمی که دو یا چند مورد از چهار حوزه زیر را تحت تأثیر قرار می دهند: افکار، احساسات، عملکرد بین فردی، کنترل تکانه
  • شروع الگوهای رفتاری که می تواند به نوجوانی یا اوایل بزرگسالی بازگردد
  • الگوهای رفتاری که با هیچ اختلال روانی، مصرف مواد یا شرایط پزشکی قابل توضیح نیست

تشخیص های افتراقی

قبل از اینکه پزشک بتواند اختلال شخصیت را تشخیص دهد، باید یک  تشخیص افتراقی انجام دهد  تا سایر اختلالات یا شرایط پزشکی را که ممکن است باعث بروز علائم شوند، رد کند.

تشخیص افتراقی بسیار مهم است اما می تواند دشوار باشد زیرا اختلالات شخصیت معمولاً  با سایر بیماری های روانی نیز همراه است . فردی که معیارهای یک اختلال شخصیت را دارد، اغلب معیارهای یک یا چند اختلال شخصیت دیگر را نیز دارد.

علل

اختلالات شخصیت تبعیض قائل نمی شوند. تقریباً ۱۰٪ از جمعیت عمومی و بیش از نیمی از بیماران روانپزشکی در محیط های بالینی دارای اختلال شخصیت هستند.

اگرچه کارشناسان هنوز به طور کامل علل اختلالات شخصیت را درک نکرده اند، اما معتقدند که هم عوامل ژنتیکی و هم عوامل محیطی در آن نقش دارند.

تقریباً ۵۰ درصد از اختلالات شخصیت به عوامل ژنتیکی و سابقه خانوادگی نسبت داده می شود. ۱ آسیب‌پذیری‌های ژنتیکی ممکن است افراد را مستعدتر به این شرایط کند، در حالی که تجربیات و سایر عوامل محیطی ممکن است به عنوان محرک در ایجاد اختلال شخصیت عمل کنند.

همچنین ارتباط معنی داری بین سابقه ترومای دوران کودکی و همچنین آزار کلامی وجود دارد. یک مطالعه نشان داد که کودکانی که آزار کلامی را تجربه می‌کنند، سه برابر بیشتر در معرض اختلالات شخصیت مرزی، خودشیفته، وسواس فکری-اجباری یا پارانوئید در بزرگسالی هستند.

واکنش‌پذیری بالا در کودکان، از جمله حساسیت به نور، صدا، بافت و سایر محرک‌ها نیز با برخی اختلالات شخصیتی مرتبط است.

درمان

در مقایسه با اختلالات خلقی مانند افسردگی بالینی و اختلال دوقطبی، از نظر تاریخی مطالعات نسبتا کمی در مورد چگونگی درمان موثر اختلالات شخصیت وجود داشته است. بسیاری از متخصصان بر این باورند که درمان اختلالات شخصیت دشوار است، زیرا طبق تعریف، الگوهای شخصیتی قدیمی هستند. با این حال، تعداد فزاینده ای از درمان های مبتنی بر شواهد وجود دارد که برای اختلالات شخصیت موثر هستند.

به طور کلی هدف از درمان اختلال شخصیت شامل موارد زیر است:

  • کاهش ناراحتی ذهنی و علائمی مانند اضطراب و افسردگی
  • کمک به افراد برای درک جنبه‌ای از مشکلاتشان که درون خودشان است
  • تغییر رفتارهای ناسازگار و نامطلوب اجتماعی، از جمله بی پروایی، انزوای اجتماعی، عدم ابراز وجود، و طغیان خلق و خوی
  • اصلاح ویژگی های شخصیتی مشکل ساز مانند وابستگی، بی اعتمادی، تکبر و دستکاری

روان درمانی

اتحاد ملی بیماری های روانی آمریکا (NAMI) انواع مختلفی از روان درمانی را که ممکن است در درمان اختلالات شخصیت مفید باشد فهرست می کند :

  • رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) ، که مهارت‌های مقابله و راهبردهایی را برای مقابله با تمایلات مربوط به خودآزاری و خودکشی، تنظیم احساسات و بهبود روابط آموزش می‌دهد.
  • رفتار درمانی شناختی (CBT) که هدف آن همانطور که توسط NAMI بیان شده است “شناخت افکار منفی و یادگیری راهبردهای مقابله ای موثر” است.
  • درمان مبتنی بر ذهنیت (MBT) که به افراد می آموزد تا به حالات درونی ذهن خود و دیگران توجه کنند و در مورد آنها فکر کنند.
  • درمان روان پویشی، که تاکید زیادی بر  ضمیر ناخودآگاه دارد ، جایی که احساسات، امیال و افکار ناراحت‌کننده‌ای که برای ما بسیار دردناک است که مستقیماً به آنها نگاه کنیم، قرار دارند.
  • خانواده درمانی ، که طی آن اعضای خانواده یاد می گیرند که واکنش های ناسالم را نسبت به یکدیگر تغییر دهند و مهارت های ارتباط موثر را بیاموزند.

تعامل

یادگیری نحوه کنار آمدن با اختلال شخصیت کلیدی برای بهترین عملکرد شماست. علاوه بر جست‌وجوی حمایت حرفه‌ای، مهم است که با یک دوست یا یکی از اعضای خانواده حامی تماس بگیرید که می‌تواند در زمانی که با احساسات قوی دست و پنجه نرم می‌کنید کمک کند. اگر کسی را در ذهن ندارید که حامی باشد و در بحران هستید، با اورژانس اجتماعی تماس بگیرید .

  • متخصص شوید . هرچه بیشتر در مورد وضعیت خود بدانید، بهتر می توانید علائم را درک کرده و با آنها کنار بیایید. آموزش در مورد وضعیت شما همچنین می تواند به شما انگیزه برای ادامه دوره درمان کمک کند.
  • نقش فعالی در درمان خود داشته باشید . در طول جلسات درمانی و بعد از آن، زمانی را برای فکر کردن به اهداف درمانی خود اختصاص دهید. حتی اگر احساس خوبی ندارید، بدون صحبت با متخصص مراقبت های بهداشتی، جلسات خود را نادیده نگیرید یا مصرف داروهای خود را متوقف نکنید. به طور مشابه، حتماً به قرارهای منظم پایبند باشید.
  • استراتژی های خودمراقبتی را تمرین کنید . ورزش منظم و برنامه غذایی و خواب مداوم می تواند به جلوگیری از نوسانات خلقی و مدیریت اضطراب، استرس و افسردگی کمک کند. همچنین پرهیز از مواد مخدر و الکل که می توانند علائم را بدتر کنند و با داروها تداخل داشته باشند، مهم است.

در نهایت

اگر یکی از عزیزانتان مبتلا به اختلال شخصیت است، ممکن است صحبت با یک متخصص سلامت روان نیز برایتان مفید باشد. یک متخصص می تواند به شما در یادگیری مهارت های مقابله و چگونگی تعیین حد و مرز و تمرین استراتژی های مراقبت از خود کمک کند. گروه درمانی و گروه های حمایتی نیز ممکن است منابع مفیدی برای حمایت و کسب اطلاعات ارزشمند باشند.

سید مسعود علوی پور
منابع
نظریه خود تعیینی چیست؟

نظریه خود تعیینی چه می‌گوید؟

نظریه خود تعیینی یا نظریه خود تعیین گری یا نظریه SDT یک مفهوم مهم در روانشناسی است چرا که نقش مهمی در سلامت روانی و بهزیستی دارد. ترویج خود تعیینی نیز به عنوان یک رویه برتر در کار با گروه‌های خاصی مانند افراد دارای معلولیت‌های ذهنی در حال ظهور است.

نظریه خود تعیینی چیست؟

چگونه خودتعیینی بر انگیزه تأثیر می گذارد؟ خود تعیینی به توانایی فرد برای اتخاذ تصمیمات و مدیریت زندگی شخصی‌اش اشاره دارد. افراد خود تعیین، احساس کنترل بیشتری بر زندگی خود دارند، در حالی که افراد غیر خود تعیین، ممکن است احساس کنند که زندگی‌شان توسط دیگران کنترل می‌شود.

این نظریه می‌گوید که انسان‌ها برای رشد و تغییر، تحت تاثیر سه نیاز روانشناختی ذاتی و جهانی قرار می‌گیرند. مفهوم انگیزه درونی، یا دخالت در فعالیت‌ها برای پاداش درونی رفتار، نقش مهمی در این نظریه ایفا می‌کند.

نظریه خود تعیینی تلاش می‌کند تا توضیح دهد که چگونه خود تعیینی بر انگیزه تاثیر می‌گذارد—افراد هنگامی که احساس می‌کنند کارهایی که انجام می‌دهند بر نتیجه تاثیر دارد، انگیزه بیشتری برای اقدام دارند. با یادگیری بیشتر در مورد این نظریه، می‌توانید درک بهتری از چگونگی افزایش مهارت‌های خود تعیینی خود پیدا کنید.
این نظریه پیشنهاد می‌کند که افراد می‌توانند خود تعیین شوند، زمانی که نیازهایشان برای شایستگی، ارتباط و استقلال برآورده شود.

نظریه خود تعیینی از کار‌های روانشناسان ادوارد دسی و ریچارد رایان نشات گرفته است که برای اولین بار ایده‌های خود را در کتاب خود در سال ۱۹۸۵ با عنوان خود تعیینی و انگیزه درونی در رفتار انسانی معرفی کردند. آنها نظریه‌ای از انگیزه را توسعه دادند که پیشنهاد می‌کند افراد معمولاً تحت تأثیر نیاز به رشد و کسب رضایت قرار دارند.

فرضیات نظریه خود تعیینی

تئوری خود تعیینی دو فرضیه اصلی را مطرح می‌کند: نیاز به رشد، رفتار را به پیش می‌برد. فرض اول تئوری خود تعیینی این است که افراد به طور فعال به سمت رشد هدایت می‌شوند. مهار کردن چالش‌ها و تجربه‌های جدید برای شکل‌گیری یک حس یکپارچه از خود ضروری است.

انگیزش خودمختار مهم است. اگرچه افراد اغلب توسط پاداش‌های خارجی مانند پول، جوایز و تحسین به انجام عملی ترغیب می‌شوند (که به آن انگیزش بیرونی گفته می‌شود)، تئوری خود تعیینی بیشتر بر منابع داخلی انگیزه مانند نیاز به کسب دانش یا استقلال (انگیزش درونی) تمرکز دارد.

تفاوت‌های بین انگیزش بیرونی و درونی:

بر اساس تئوری خود تعیینی، افراد برای دستیابی به رشد روانشناختی، باید ۳ نیاز زیر را احساس کنند که این ۳ جزء اجزاء اصلی نیازها شمرده می شوند. خد تعیینی می گوید که انسان این نیازها را کسب نمی کند بلکه با این نیازها به دنیا می آید:

  • خودمختاری Autonomy: افراد باید احساس کنترل بر رفتارها و اهداف خود را داشته باشند. این حس توانایی برای انجام اقدامات مستقیم که منجر به تغییر واقعی می‌شود، نقش مهمی در احساس خود تعیینی دارد.
  • شایستگی Competence: افراد باید در کارها مهارت پیدا کنند و مهارت‌های مختلفی را یاد بگیرند. وقتی افراد احساس می‌کنند که مهارت‌های لازم برای موفقیت را دارند، بیشتر تمایل دارند که اقداماتی انجام دهند که به دستیابی به اهدافشان کمک می‌کند.
  • ارتباط یا پیوستگی Connection or relatedness: افراد باید احساس تعلق و وابستگی به دیگران را تجربه کنند.

 

رشد روان‌شناختی که تئوری خودتعیینی توضیح می‌دهد، به صورت خودکار رخ نمی‌دهد. هرچند افراد به سمت چنین رشدی گرایش دارند، اما برای حفظ و تداوم آن نیاز به پشتیبانی دائمی است.

رایان و دسی بیان می‌کنند که گرایش به فعال بودن یا منفعل بودن به شدت تحت تأثیر شرایط اجتماعی است که در آن بزرگ شده‌ایم. حمایت اجتماعی نقش کلیدی دارد. از طریق روابط و تعاملاتمان با دیگران، می‌توانیم رفاه و رشد شخصی را تقویت کنیم یا مانع آن شویم.

عوامل دیگری که می‌توانند به سه عنصر مورد نیاز برای رشد کمک کنند یا آن‌ها را مختل کنند عبارتند از:

محرک‌های بیرونی گاهی اوقات می‌توانند خودتعیینی را کاهش دهند. دسی بیان می‌کند که دادن پاداش‌های بیرونی برای رفتارهایی که از انگیزه درونی نشأت می‌گیرند، می‌تواند استقلال را تضعیف کند. هرچه رفتار بیشتر توسط پاداش‌های خارجی کنترل شود، افراد احساس کمتری از کنترل بر رفتار خود دارند و انگیزه درونی کاهش می‌یابد.
بازخورد مثبت می‌تواند خودتعیینی را تقویت کند. دسی همچنین پیشنهاد می‌کند که ارائه تشویق و بازخورد مثبت غیرمنتظره در مورد عملکرد شخص در یک وظیفه می‌تواند انگیزه درونی را افزایش دهد. این نوع بازخورد به افراد کمک می‌کند تا احساس بیشتری از شایستگی داشته باشند، که نیاز اساسی برای رشد شخصی است.

مثالهایی برای خود تعیینی

در نظر بگیرید که شخصی در انجام یک پروژه مهم شغلی خود ناکام مانده است. اگر این شخص دارای خصیصه خودتعیینی بالا باشد، ابتدا مسئولیت ناکامی خود را پذیرا شده، به توانایی خود برای حل مشکل اعتقاد داشته و برای اصلاح اشتباه خود اقدام می‌کند.

در مقابل، اگر همان شخص فاقد خودتعیینی کافی باشد، ممکن است به دنبال عوامل خارجی برای مقصر دانستن دیگران بگردد. او ممکن است بهانه‌هایی بیاورد، مسئولیت‌ها را به دیگران واگذار کند یا حاضر نشود نقش خود را در تکمیل نکردن به موقع پروژه بپذیرد.

شاید مهم‌ترین نکته این باشد که شخصی که فاقد خودتعیینی است، انگیزه‌ای برای اصلاح خطا احساس نمی‌کند. به جای آن، ممکن است احساس کند که قادر به کنترل شرایط نیست و هیچ کاری که انجام دهد تأثیر واقعی نخواهد داشت.

 

رفتارهای خود تعیین شده در مقابل رفتارهای غیر خود تعیین شده

_ رفتارهای خود تعیینی:

  • انگیزش از طریق پاداش‌های درونی صورت می‌گیرد.
  • بر اساس لذت، علاقه یا رضایت شخصی پیش می‌رود.
  • فرد احساس کنترل بر عملکرد خود دارد.

_ رفتارهای غیر خود تعیین شده:

  • انگیزش از طریق پاداش‌های بیرونی است.
  • بر اساس احساس وظیفه یا مسئولیت هدایت می‌شود.
  • فرد احساس کمبود کنترل بر رفتارهای خود دارد.

تمایز بین این دو نوع رفتار از آن جهت مهم است که تأثیر قابل توجهی بر روی رفاه و خوشبختی افراد دارد. رفتارهای خود تعیینی معمولاً منجر به احساس رضایت و خوشنودی بیشتر در افراد می‌شود، در حالی که رفتارهای غیر خود تعیینی ممکن است منجر به استرس و نارضایتی شود.

به جای اینکه انگیزه را تنها محصول پاداش‌های بیرونی یا درونی بدانیم، بهتر است آن را در طیفی از رفتارهای خودتعیینی تا غیرخودتعیینی در نظر بگیریم.

در یک سر این طیف، رفتارهای کاملاً خودتعیینی قرار دارند که معمولاً از انگیزه‌های درونی نشأت می‌گیرند و به خاطر لذت بردن، علاقه، و رضایت ذاتی از خود فعالیت انجام می‌شوند. در سر دیگر این طیف، رفتارهای غیرخودتعیینی هستند که فقط به این دلیل انجام می‌شوند که انجام دادنشان ضروری است. در این انتها، کنترل کامل بر روی رفتار وجود ندارد. به عنوان مثال، اگر در حال آماده‌سازی برای شرکت در ماراتن هستید، ممکن است انگیزه بیرونی شما کسب تایید دیگران باشد. همزمان، ممکن است از رضایتی که از خود فعالیت به دست می‌آورید نیز انگیزه درونی داشته باشید. در بیشتر موارد، رفتارها در میانه این طیف قرار دارند.

همچنین، معمولاً میزان متغیری از انگیزه‌های بیرونی وجود دارد که می‌تواند میزان انگیزه درونی را تقویت کند. افراد ممکن است در فعالیت‌هایی شرکت کنند زیرا احساس می‌کنند که برخی از کنترل‌ها را بر رفتار خود دارند و این رفتارها در نهایت با چیزی که برای مفهوم خودی‌شان مهم است، همسو است.

بیشتر اقدامات نه کاملاً خودتعیینی هستند و نه کاملاً غیرخودتعیینی. در عوض، اقدامات اغلب به میزانی از خودتعیینی تکیه دارند که ممکن است تحت تأثیر انگیزه‌های بیرونی نیز باشد.

تأثیر خودتعیینی

مفهوم خودتعیینی در زمینه‌های متنوعی از جمله آموزش، کار، فرزندپروری، ورزش و سلامتی به کار برده شده است. تحقیقات نشان می‌دهد که داشتن خودتعیینی بالا می‌تواند در موفقیت در بخش‌های مختلف زندگی نقش مهمی داشته باشد.

در محیط کار

افرادی که خودتعیینی دارند در کار خود احساس رضایت بیشتری می‌کنند و همچنین نقش کلیدی در موفقیت سازمان خود ایفا می‌کنند. برای افزایش خودتعیینی در کارمندان، کارفرمایان می‌توانند اقدامات زیر را انجام دهند:

  • اجازه دادن به اعضای تیم برای دخالت فعال در تصمیم‌گیری‌ها
  • اجتناب از استفاده بیش از حد از پاداش‌های بیرونی، زیرا این می‌تواند انگیزه درونی را تحت تأثیر قرار دهد، پدیده‌ای که به اثر برتری‌جویی شناخته می‌شود
  • ارائه مسئولیت‌های بیشتر به کارکنان
  • ارائه حمایت و تشویق
  • ارائه بازخورد معنادار به کارکنان

در رقابت‌ها

در محیط‌های رقابتی مانند ورزش‌ها، افزایش خودتعیینی می‌تواند افراد را برای تعالی بیشتر ترغیب کند. برخی بر این باورند که این موضوع، دست‌کم بخشی از آن، با افزایش سطح استقامت ذهنی فرد ارتباط دارد.

ورزشکارانی که احساس می‌کنند توانایی دستیابی به اهداف و غلبه بر چالش‌ها را دارند، اغلب به بهتر عمل کردن ترغیب می‌شوند. تعالی در عملکرد به آن‌ها امکان می‌دهد حس توانایی و تسلط بر مهارت‌های لذت‌بخش و مهم را افزایش دهند.

همچنین تحقیقات نشان داده‌اند که افرادی که احساس کنترل داخلی بر زندگی خود دارند، بیشتر مایل به پیروی از رژیم غذایی سالم و برنامه منظم ورزشی هستند.

در روابط اجتماعی

خودتعیینی می‌تواند نقش مهمی در روابط اجتماعی ایفا کند. به عنوان مثال، زمانی که افراد به گروه‌های آنلاین جدیدی می‌پیوندند، اگر نیازهای آنها به استقلال، ارتباط و توانایی (سه جزء خودتعیینی) برآورده شود، بر هویت اجتماعی آنها تأثیر می‌گذارد که این امر به نوبه خود بر رفتارهای مشارکتی آنها اثر می‌گذارد.

برای ایجاد روابط نزدیک و محبت‌آمیز با دیگران و در نتیجه بهبود خودتعیینی:

روابط مثبتی با افرادی که از تلاش‌های شما در دستیابی به اهدافتان حمایت می‌کنند، برقرار کنید.
حمایت و بازخورد را به افراد در دایره اجتماعی خود ارائه دهید.

در مراکز تحصیلی

دانش‌آموزان خودتعیین شده بیشتر تمایل دارند که انگیزه‌ای برای دستیابی به موفقیت داشته باشند. آنها همچنین احساس توانایی و رضایت بیشتری دارند.

معلمان می‌توانند به دانش‌آموزان کمک کنند تا حس خودتعیینی و انگیزه درونی را تقویت کنند با:

  • ارائه بازخوردهای مثبت غیرمنتظره هنگامی که دانش‌آموزان عملکرد خوبی دارند تا احساس توانایی آنها بهبود یابد
  • پرهیز از پاداش‌های بیرونی بیش از حد برای کارهایی که دانش‌آموزان از قبل از آنها لذت می‌برند، که به بهبود انگیزه درونی آنها کمک می‌کند

خودتعیینی می‌تواند نقش مهمی در چگونگی عملکرد افراد در زمینه‌های مختلف زندگی‌شان داشته باشد. احساس کنترل و انگیزه درونی می‌تواند به افراد کمک کند تا احساس تعهد، شور، علاقه و رضایت بیشتری نسبت به کارهایی که انجام می‌دهند داشته باشند.

ویژگی های افراد دارای خود تعیینی

اگر به دنبال تقویت خودتعیینی در خود هستید، مفید است که به ویژگی‌های یک فرد با خودتعیینی بالا فکر کنید. افرادی که در این زمینه قوی هستند معمولا:

  • باور دارند که کنترل زندگی‌شان در دست خودشان است. افراد خودتعیینی، مرکز کنترل درونی دارند و احساس می‌کنند که رفتارهای‌شان بر نتایج تأثیر می‌گذارد. هنگام مواجهه با چالش‌ها، اعتقاد دارند که می‌توانند با پشتکار، تصمیمات خوب و کار سخت آنها را پشت سر بگذارند.
  • انگیزه درونی بالایی دارند. فرد با خودتعیینی بالا به پاداش‌ها یا تنبیهات بیرونی تکیه نمی‌کند تا او را برای انجام کارها تحریک کند. به جای آن، به دلیل انگیزه‌های درونی رفتار می‌کنند. آنها خودشان به طور فعال اهدافی تعیین می‌کنند و به سمت دستیابی به آنها تلاش می‌کنند.
  • اقدامات خود را بر اساس اهداف و رفتارهای شخصی خود قرار می‌دهند. به عبارت دیگر، افرادی که انگیزه درونی دارند عمداً در فعالیت‌هایی شرکت می‌کنند که می‌دانند آنها را به اهداف‌شان نزدیک‌تر می‌کند.
  • مسئولیت رفتارهای خود را می‌پذیرند. افراد با خودتعیینی بالا موفقیت‌های خود را به حساب خود می‌گذارند اما همچنین مسئولیت شکست‌هایشان را نیز می‌پذیرند. آنها می‌دانند که برای اعمال‌شان مسئول هستند و مسئولیت را به دیگران منتقل نمی‌کنند.

افزایش خود تعیینی

برای افزایش توانایی خودتعیینی خود، مراحل زیر می‌توانند به شما کمک کنند:

افزایش خودآگاهی: خودآگاهی با خودتعیینی ارتباط نزدیکی دارد و می‌تواند شما را برای اتخاذ تصمیم‌های هدفمندتر آماده کند. روش‌هایی مانند مراقبه، دریافت بازخورد مستمر و یادداشت برداری از احساسات و افکار خود، می‌توانند در بهبود خودآگاهی مؤثر باشند.

تمرین خودتنظیمی: توسعه سطح بالاتری از خودتعیینی نیازمند بهبود مهارت‌های خودتنظیمی است. استراتژی‌هایی مانند توجه بیشتر به حالات روحی و جسمی خود، همچنین تمرین بازتفسیر شناختی برای تنظیم بهتر پاسخ‌های عاطفی مفید هستند.

یافتن حمایت اجتماعی: رابطه‌های اجتماعی قوی می‌توانند انگیزه و رفاه را تقویت کنند. به دنبال افرادی باشید که احساس خوشامدگویی و مراقبت به شما دهند. این افراد می‌توانند یکی از اعضای خانواده، دوستان، اعضای جامعه مذهبی، مشاور و دیگرانی باشند که حس حمایت و تعلق را به شما القا کنند.

کسب مهارت: ماهر شدن در زمینه‌هایی که برای شما مهم هستند، می‌تواند حس خودتعیینی را تقویت کند. چه علاقه‌مند به یک سرگرمی، ورزش، موضوع علمی یا هر زمینه دیگری باشید، یادگیری و بهبود مهارت‌هایتان در آن می‌تواند به شما احساس شایستگی بیشتری بدهد.

هرچه بیشتر یاد بگیرید و تمرین کنید، توانایی خودتعیینی شما نیز افزایش خواهد یافت.

 

سید مسعود علوی پور

تمرکز همگرا یا تمرکز واگرا در مراقبه: یافتن تعادل در ذهن

مراقبه هنری است که به عنوان وسیله ای برای یافتن آرامش و وضوح درونی به طور فزاینده ای محبوب شده است.  خودآگاهی و تمرکز دو جنبه حیاتی در فرایند مراقبه هستند که به ما اجازه می‌دهند با دنیای داخلی و خارجی خود به شیوه‌ای عمیق‌تر ارتباط برقرار کنیم. مدیتیشن نه تنها روشی برای رسیدن به آرامش است، بلکه ابزاری برای افزایش توانایی ما در تمرکز و رسیدن به یک حالت ذهنی آگاهانه‌تر است. در این مقاله، به بررسی دو نوع اصلی تمرکز می‌پردازیم: تمرکز همگرا و تمرکز واگرا و نحوه ارتباط آنها با مراقبه را بررسی خواهیم کرد که به شما کمک می کند تعادل را در سفر ذهن آگاهانه خود پیدا کنید.

تمرکز همگرا: قدرت تمرکز

تمرکز همگرا Convergent Focus، که اغلب به عنوان مراقبه تمرکز شناخته می‌شود، شامل هدایت توجه ما به سمت یک نقطه مورد تمرکز است. این می‌تواند یک شی، یک ذکر یا مانترا، تنفس یا حتی یک فکر یا احساس خاص باشد. هدف از این تمرین محدود کردن میدان ذهنی ماست، که به ما امکان می‌دهد عمیقاً روی نقطه تمرکز انتخابی تمرکز کنیم و در عین حال سایر موارد حواس‌پرتی را حذف کنیم.

مزایای مدیتیشن تمرکز همگرا عبارتند از:

  • بهبود تمرکز: تقویت توانایی شما برای تمرکز بر وظایف و فعالیت‌های زندگی روزمره.
  • کاهش استرس: کاهش تاثیر عوامل استرس‌زا و اضطراب.
  • افزایش خودآگاهی: ارائه بینش عمیق‌تر در مورد افکار، احساسات و واکنش‌های شخصی.

تمرکز واگرا: پذیرش آگاهی باز

تمرکز واگرا Divergent Focus، در مقابل، رویکردی گسترده‌تر و فراگیرتر به مراقبه است. به جای تثبیت بر یک نقطه تمرکز، این نوع مدیتیشن آگاهی گسترده‌ای از همه افکار، احساسات و تجربیات در زمان ظهور را، بدون وابستگی یا قضاوت، تشویق می‌کند. این آگاهی باز به ذهن اجازه می‌دهد تا آزادانه و خود به خود جریان داشته باشد و لحظه حال را به طور کامل در بر بگیرد.

مزایای مدیتیشن با تمرکز واگرا شامل:

  • حضور آگاهانه: تقویت حس حضور ذهن و حضور در لحظه.
  • تنظیم عاطفی: کمک به انعطاف پذیری عاطفی و پاسخ سازنده‌تر به عواطف.
  • بینش خلاق: اغلب به بینش خلاقانه و حل مسئله منجر می‌شود.
  • کاهش واگویه‌های ذهنی: کاهش طبیعی پچ‌پچ‌های ذهنی و افزایش آرامش درونی.

ادغام تمرکز همگرا و واگرا

یافتن تعادل بین تمرکز همگرا و واگرا می‌تواند تمرینی جامع‌تر و غنی‌تر ارائه دهد. شروع با تمرکز ممکن است برای مبتدیان مفید باشد، زیرا یک پایه پایدار برای توسعه توانایی تمرکز و آرام کردن ذهن فراهم می‌کند. هنگامی که درجه‌ای از تمرکز را پرورش دادید، می‌توانید به آگاهی باز بپردازید، جایی که توجه شما گسترش می‌یابد و همه تجربیات را بدون وابستگی یا قضاوت در آغوش می‌گیرید.

انتقال آگاهانه بین این دو حالت تمرکز می‌تواند به شما کمک کند که آرامش و وضوح درونی بیشتری را در سفر ذهن آگاهانه خود تجربه کنید. به طور متناوب بین این دو نقطه حداقل ۱۰-۱۵ دقیقه ادامه دهید و پس از هر جلسه مدیتیشن، لحظه‌ای را به تأمل در مورد تجربه خود اختصاص دهید. این انعکاس به شما کمک می‌کند تا ببینید که چگونه هر حالت تمرکز بر وضعیت ذهنی، احساسات و رفاه کلی شما تأثیر می‌ گذارد. با استفاده از این بینش‌ها، می‌توانید تمرین خود را تطبیق دهید و بهبود بخشید تا متناسب با نیازهای در حال تکامل شما باشد.

راهنمایی‌های عملی برای تمرین تمرکز همگرا و واگرا

  1. شروع با تمرکز همگرا: برای شروع، انتخاب یک نقطه تمرکز ساده مانند نفس یا مانترا می‌تواند مفید باشد. این کمک می‌کند تا ذهن آماده شود و آموزش ببیند که چگونه می‌تواند از حواس‌پرتی‌ها دور بماند.
  2. انتقال به آگاهی باز: پس از چند دقیقه تمرکز همگرا، توجه خود را به حالت آزادانه‌تر واگرا منتقل کنید. در این حالت، به جای تمرکز بر نقطه خاص، به تمام حس‌ها، افکار و احساسات اجازه دهید بدون دخالت یا قضاوت جریان یابند.
  3. تمرین متناوب: در طول جلسه مدیتیشن، تمرکز خود را بین حالت‌های همگرا و واگرا چندین بار جابجا کنید. این کار نه تنها ذهن شما را متعادل‌تر می‌کند، بلکه به شما امکان می‌دهد تجربیات عمیق‌تر و متنوع‌تری داشته باشید.
  4. انعکاس و تنظیم: پس از هر جلسه، چند دقیقه‌ای را صرف تفکر درباره‌ی آنچه تجربه کرده‌اید کنید. از خود بپرسید که کدام بخش‌ها بیشترین تأثیر را بر شما داشتند و چگونه می‌توانید تمرین خود را برای جلسات آینده بهبود ببخشید.

نقش سنت‌ها و هدایت

توجه داشته باشید که سنت‌ها و معلمان مختلف مراقبه ممکن است بر تمرکز همگرا یا واگرا تأکید کنند. برای مثال، در حالی که مراقبه ذهن آگاهی اغلب به سمت آگاهی باز متمایل است، برخی از اشکال یوگا و مدیتیشن مانترا تمرکز را در اولویت قرار می‌دهند. این متفاوت است و بستگی به نیازهای شخصی و سبک زندگی شما دارد.

ادغام تمرکز همگرا و واگرا در مراقبه نه تنها به شما کمک می‌کند تا تعادل بهتری در زندگی خود برقرار کنید، بلکه امکان دستیابی به سطوح عمیق‌تری از آرامش و خودآگاهی را فراهم می‌آورد. با تمرین مداوم و انعکاس آگاهانه، می‌توانید مهارت‌هایی در تمرکز و آرامش خود پرورش دهید که نه تنها در زمان مدیتیشن بلکه در زندگی روزمره نیز به شما سود می‌رسانند. این یک مسیر تکاملی است که با گذشت زمان و تمرین مداوم، شما را قادر می‌سازد تا به سطوح بالاتری از آگاهی و فهم دست یابید.

سید مسعود علوی پور