هنگام بیماری هم ذهن آگاه باشیم

وضعیت فیزیولوژیک جسم انسان تمایل دارد که در حالت متعادل فعالیت کند اما گاهی این تعادل بنا به هر دلیلی به هم خورده و باعث می شود عملکرد صحیح جسم مختل شده و وضعیتی به وجود بیاید که ما از آن به عنوان بیماری نام می بریم. شاید در نگاه اول به عنوان این مطلب موضوع کمی دور از ذهن به نظر برسد. ذهن آگاهی و بیماری… دو واژه ای که کاملا متناقض همدیگر هستند ولی آیا می توان با اتصال این دو به تعادلی که جسم در پی آن است برسیم؟

«ممکن است احمقانه به نظر برسد که بخواهیم از بیماری و ناراحتی مان بیشتر آگاه باشیم. با این حال، ذهن آگاهی و تمرکز – آگاهی به لحظه، آگاهی بدون قضاوت – ممکن است دقیقاً همان چیزی باشد که بدن شما در هنگام فرسودگی و تحت فشار بودن به آن نیاز دارد.

هنگام مبارزه با بیماری، بین احساس فرسودگی و استرس، ما اغلب بیماری های جسمی خود را با واکنش های منفی ترکیب می کنیم که نه تنها ما را بیمارتر می کند، بلکه علاوه بر بیماری، اضطراب را هم به ما تحمیل می کند.

از آنجایی که استرس سیستم ایمنی بدن ما را به خطر می اندازد، گرفتار شدن در این راه می تواند روند بهبودی ما را آهسته کند. درعوض، سعی کنید با آگاهی با بیماری خود برخورد کنید و همه چیز را همانطور که هست، با پذیرش و شفقت ببینید و بپذیرید.»

 

 مارک برتین، ، پزشک متخصص اطفال 

 

برای رویکرد ذهن آگاهانه نسبت به بیماری لازم است در ابتدا نسبت به وضعیت گشوده باشید.منظورم این نیست که از اینکه مریض هستید خوشحال باشید. فقط قبول کنید که در حال حاضر، این همان احساسی است که شما دارد(چه خوب و چه بد). به خودتان یادآوری کنید که وضعیت به این منوال نخواهد ماند و تغییر خواهد کرد. با توجه به وضعیت روانی خود، بدون اینکه دچار افراط و تفریط شوید، تا جایی که می توانید خودتان را بپذیرید و نسبت به خود شفقت داشته باشید.

با چند نفس عمیق شروع کنید و بر حرکات فیزیکی ظریفی که همراه با تنفستان ایجاد می شود آگاه باشید. اگر بیماری طوری است که نفس کشیدنتان سخت شده و آن را به یک چالش تبدیل می کند، تمرکز خود را روی تماس جسمتان با جایی که نشیتید مثلا حس تماس پاهایتان با زمین یا پشت پاهایتان روی تشک منتقل کنید. به تنفس طبیعی برای چند دقیقه ادامه دهید و روی احساسات جسمانیتان تمرکز کنید.

به هر چیزی که احساس ناراحتی در شما ایجاد می کند توجه کنید. همانطور که آگاه هستید، با مقاومت، عصبانیت یا قضاوت کمتر به آن تجربه توجه کنید. قرار نیست به طور کاذب خوش بین باشید، فقط توجه داشته باشید که این همان حسی است که در حال حاضر وجود دارد. اگر احساس گرفتگی و سفتی در اطراف ناراحتی وجود دارد، ببینید آیا می‌توانید با هر بازدم، تنش اضافی را کمی رها کنید. در مرحله بعد روی این موضوع تمرکز کنید که چگونه در شرایط مشابه به یک عزیز دیگری که درگیر این بیماری شده باشد، دلداری می دهید.

می توانید این آرزوها را در تمرین ذهن آگاهی و  از طریق بیان عبارات تاکیدی مشفقانه خطاب به دیگران بگویید – «باشد که شاد باشی»، «باشد که سالم باشی»، «باشد احساس امنیت کنی» و «باشد که زندگیت را به راحتی سپری کنی». ان جملات را بگویید و در لحظه حال باشید، بدون اینکه بخواهید تغییر خاصی در احساستان ایجاد کنید، با هر نفسی که اکنون می‌کشید، روی آن خواسته‌ها تمرکز کنید، این جملات تاکیدی را برای خودتان هم بگویید و شفقت را روانه خود کنید. “باشد که خوشحال باشم”، “باشد که سالم باشم”، “باشد که احساس امنیت کنم”،  “باشد که زندگیم را به راحتی بگذرانم”.

اگر این تمرین شفقت به احساس تلاش یا تصویر سلامتی منجر می شود، فقط با صبر و حوصله به آن احساس توجه کنید و سپس به تمرین ذهن آگاهی خود بازگردید. هر زمان که توجه شما از بین رفت، به عبارات بازگردید. یا اگر ترجیح می دهید، تنفس خود را دنبال کنید، یا احساسات را در بدن خود دنبال کنید.

تلاش برای اصلاح چیزهای ناخوشایند را برای لحظه ای رها کنید، از بیماریتان آگاه باشید و نسبت به تمایل خود برای تسکین هوشیار باشید و خود را به حالت ذهنی سالم بازگردانید، و با انجام این تمرین بارها و بارها از بدن خود در هنگام بهبودی حمایت خواهید کرد و روند بهبودی را سرعت خواهید بخشید.

کتاب بخوانیم و ذهن آگاه باشیم

مطالعه یکی از جمله رفتارهای مفیدی است که تقریبا توسط همگان توصیه می شود. ولی چطور می شود مطالعه ای ذهن آگاهانه داشت و اصولا آوردن آگاهی به مطالعه چه فایده ای برای ما دارد؟ در مطلبی که در حال خواندن آن هستید به این موضوع بسیار مهم پرداخته ایم.

 اگر چه مطالعه در هر حالتی شایسته و مفید است ولی مطالعه ذهن آگاهانه لازم است در زمانی صورت بگیرد که تمرکز کافی را داشته باشید.

کتابی را انتخاب کنید که شما را درگیر کند، اما شما را تحلیل نبرد، چیزی باشد که به کمی انرژی ذهنی نیاز دارد. دنیای کاملی از متن برای کشف وجود دارد: رمان‌ها، زندگی‌نامه‌ها، تاریخ‌ها، اما همچنین مجموعه‌ای از مقالات، نوشته‌های علمی، شعرها و روزنامه‌نگاری طولانی.

سعی کنید برای مطالعه، بجای موبایل یا تبلت کتاب کاغذی را انتخاب کنید. کتاب چاپی می تواند بینایی، بویایی، لامسه و شنوایی شما را به طور کامل درگیر نماید و به این واسطه می توانید حضور خود را در لحظه تثبیت نمایید.

همانطور که صفحات را ورق می‌زنید، به کیفیت و رنگ کاغذ و حتی بوی جوهر روی صفحه توجه کنید،کتاب را در دستان خود لمس کنید و به این احساس آگاه باشید. در حین خوانش کتاب ممکن است بی حوصله یا خواب آلوده شوید. با تنفس آگاهانه می توانید به خود انرژی مضاعف هدیه کنید.

اگر کتاب حاوی واژگان نامانوس بود با یک مداد می توانید آن را علامت زده و در فرصتی دیگر معنی واژه را جستجو نمایید. همچنین می توانید بیشتر وارد جزییات شده و در مورد مطالب کتاب یادداشت برداری کرده و یا نظر خود را در مورد مطالب کتاب بنویسید. حتی این کار را می توانید درون خود کتاب و با یک مداد انجام دهید. به شما قول می دهم کتاب شما غنی تر هم خواهد شد چرا که هنگام مطالعه ایده هایی به ذهن شما متبادر خواهد شد که در زمان فراغت از مطالعه این ایده ها را به سختی به دست می آورید.

به هر حال توصیه من به شما این است که وارد جزییات شوید و کتابتان را علامت گذاری کنید. مطالعه باعث می شود که سیناپس های مغزی شما ارتباطات جدید ایجاد کنند و افکار شما پر پیچ و خم و عمیق باشد.مطالعه نباید یک برخورد خطی باشد چرا که ذهن ما خلاء نیست که کلمات بدون تغییر و تحلیل به ذهن وارد شوند. این طبیع است که ذهن هنگام مطالعه در حال گردش باشد، مثلا ذهنمان در ناهار یا شامی که قرار است میل کنیم می رود یا در فکر قرار کاری است که قرار است داشته باشیم یا کامنتی که در شبکه های اجتماعی گذاشته ایم یا قرار است بگذاریم، می چرخد.

 

وقتی کتاب می خوانید مثل هر عمل ذهن آگاهانه دیگر، به خود بگویید که تنها کاری که من در این لحظه دارم همین است (و واقعیت هم همین است)، ولی اگر حواستان شما پرت شد و ذهنتان به بیراهه رفت (که طبیعی هم هست)، به آرامی خود را به متنی که می خوانید بازگردانید و ادامه دهید. اگر آخرین بخشی را که خوانده اید فراموش کرده اید، همیشه می توانید به عقب برگردید و دوباره آن را بخوانید.

در نهایت، بیش از حد برای مطالعه خود مقدمه نچینید. شما برای یک مطالعه موثر واقعاً نیازی به صندلی استراحت ندارید، با نور لازم نیست از سمت راست روی کتاب بتابد و یک فنجان چای تازه دم هم دم دست باشد که البته اگر اینها بود که چه بهتر ولی اگر نبود خواندن ذهن آگاهانه می تواند حتی در محیط های آشفته هم جزیره ای از آرامش به شما هدیه دهد.

قدم زدن زیر باران با ذهن آگاهی

این روزها شاهد بارش های خوب باران هستیم و لازم است سپاسگزار خدا و نطام طبیعت باشیم که این موهبت گرانفدر را به ما تقدیم کرد. البته با اینکه بسیاری از ما در دل دعای فراوانی و ریزش باران را داریم ولی هنگام بارش باران از خیش شدن ناراحت می شویم و لذت حضور و درک این لحظات را از دست می دهیم. ایان بانیارد که یک معلم ذهن آگاهی است گزین گویه جالبی دارد.

«بدن انسان عمدتاً از آب ساخته شده است و با این حال بسیاری از ما از راه رفتن زیر باران و خیس شدن احساس ناراحتی می کنیم. لازم نیست اینطور باشد. قدم زدن آگاهانه زیر باران فرصتی شگفت انگیز برای نزدیک شدن به طبیعت و خود واقعی ماست.»

 

ایان بانیارد ، بنیانگذار Cotswold Natural Mindfulness 

برای رسیدن به این لذت لازم است مثل یک کودک کنجکاو باشید. کنجکاوی صمیمانه ای که به همراه خود شگفتی دارد. به بارش باران نگاه کنید. آگاهی خود را گسترش دهید. به ابرها نگاه کنید و به منشاء این ابرها آگاه شوید. شاید این ابرها محصول تبخیر آب اقیانوسی در آن طرف کره زمین باشد که این مسیر طولانی را طی کرده که به شما هدیه شود. به رقص قطرات آب نگاه کنید و ببینید که این قطرات چگونه به زمین میرسند و گودال ها و جوی ها را پر از آب می کنند.

اگر در روز مشاهده گر این تجربه هستید ببینید نور خورشید در پشت ابرها چه تغییری کرده است.آیا آسمان تیره است یا ابرها رنگ روشن دارند؟ آیا نور خورشید امکان ساخت رنگین کمان را دارد؟ اگر رنگین کمان دیدید آگاهی خود را به دیدن خود منتقل کنید. سعی کنید با تمام وجود رنگ ها را ببینید و لذت ببرید. به عطری که باران در فضا ایجاد کرده آگاه باشید. به صداهایی که برخورد باران با اجسام مختلف ایجاد می کند آگاه باشید. به حالات مختلفی که یک قطره باران ایجاد می کند هوشیار باشید.

اگر جتر در دست دارید از برخورد قطرات آب روی چتر لذت ببرید. اگر قطرات روی لباستان می چکد آن را حس کنید. اگر باران را روی پوست خود حس کردید با تمام حواس خود حضور داشته باشید. با تمام وجود بوی باران را استشمام کنید. نفس را به درون بکشید طوری که شکمتان باد شود. نفس را نگه دارید و همراه بازدم سپاس خود را به پروردگار و طبیعت اهدا کنید.

سرتان را بالا بگیرید و باران را مزمزه کنید. تا جایی که می توانید پنج حس خود را درگیر بارش باران کنید تا در لحظه باشید.

همه ما می‌توانیم یک روز بارانی را ناامیدکننده بدانیم و احساس شوربختی و تاریکی را انتخاب کنیم. ولی من توصیه می کنم از این موهبت بی نظیر به عنوان فرصتی برای آزمون انعطاف پذیری خود استفاده کنید و احساس نشاط کنید. یا اینکه با این دیدگاه به باران نگاه کنید که اصلاً هیچ وابستگی نداشته باشید و توجه داشته باشید که باران بخشی از طبیعت است، همانطور که ما هستیم.

جشن عروسی ذهن آگاهانه

خوب به مبارکی وقت جشن ازدواج است. این جشن را هم میتوانید با ذهن آگاهی برگزار کنید تا یک مراسم جاودانه را ثبت کرده باشید، البته به شرط حضور و درک یکایک لحظه ها. برای این کار لازم است با نزدیک شدن به روز عروسی، به خاطر داشته باشید که چه چیزی شما و همسرتان را برای جشن گرفتن در کنار یکدیگر قرار داده ؟ مسلم است که عشق مشترک شما. اگر در این میان افکار منفی به وجود آمده که طبیعی هم هست، فقط آنها را مشاهده کنید، به آن افکار نچسبید، حتی سعی نکنید در مقابلشان بایستید، اجازه دهید که عبور کنند و بر جشنی که در پیش دارید به عنوان یک تثبیت کننده رابطه عاشقانه تان تمرکز کنید.

اگر بینتان اختلاف نظر پیش آمد (که این هم طبیعیست) ، در مورد برنامه های خود صحبت کنید. شفاف بودن در مورد انتظاراتتان می تواند به محدود کردن احتمال اختلاف کمک کند. هر چه بیشتر اطلاعاتی  را که لازم است به همه افراد دست اندر کار جشن انتقال دهید، احتمال اینکه مراسم عروسی شما با دیدگاه شما هماهنگ شود بیشتر می شود.

“عروسی می تونه استرس زا باشه. مراسم و پذیرایی می تواند در گردابی از احساسات و تعاملات بگذره. آگاه موندن می تونه شما را با افراد اطرافتان مرتبط کند و به شما کمک کنه عشق رو احساس کنید.”

سارا ویلیامز ،  بنیانگذار مرکز عروسی ذهن آگاه NYTimes

بقیه را هم با پذیرفتن کمک های هر چند کوچکشان در برگزاری جشن سهیم کنید. مثلا اجازه دهید شخص دیگری تزئینات را تنظیم کند یا به تماس های تلفنی از دست رفته مهمانان پاسخ دهد. این شما را آزاد می کند و به شما امکان می دهد در عروسی خود وقت بیشتری برای حضور داشته باشید. جشن شما ممکن است پنج یا شش ساعت طول بکشد. ممئن هستم که شما می خواهید آن زمان را صرف لذت بردن از شادیتان و برقراری ارتباط با افرادی کنید که دوستشان دارید، نه اینکه صرفا درگیر برگزاری یک رویداد شوید.

هنگامی که ذهن شما سرگردان شد – با فکر کردن به آینده یا گذشته – به لحظه حال بازگردید. به احساس بدن خود توجه کنید، یا به احساسات خاص خود توجه کنید – اگر در محیط باز هستید نسیمی که روی پوستتان می‌آید یا وضعیت آسمان و اگر در محیط بسته هستید به بافت سایه‌ها یا نور چراغ ها آگاه شوید.

در هر چیزهایی که به نظرتان اشتباه می آید شادی پیدا کنید. هر گونه تظاهر به کمال را رها کنید و هر اتفاق ناگواری را به عنوان بخشی از جشن بپذیرید. به جای اینکه به یک جزئیات خاص گوش دهید، به احساسی که باید آن روز را مشخص کند بازگردید. این شب را از دست ندهید و در آن حاضر باشید. عشق را با تمام وجود به هم هدیه کنید و لذت این جشن را در تمام زندگیتان جاری کنید.

چای بنوشیم و ذهن آگاه باشیم

یکی از تفریحات روزانه ما نوشیدن چای یا قهوه ست ولی چطور نوشیدن یک فنجان چای یا قهوه را تبدیل به فرصتی برای مراقبه و ذهن آگاهی کنید. می شود با تمرکز و رساندن آگاهی بر نوشیدنی، آن به فرصتی برای مراقبه کنید. در نتیجه می‌توانید آرامش را تجربه کنید و ذهن آگاه باشید.

“به نظر می‌رسه که مدیتیشن با قهوه چیز متناقضیه. قهوه شما را شاد و پرانرژی ولی مدیتیشن شما را آروم می کنه.”

 

گلوریا چادویک، نویسنده کتاب «قهوه ذن: راهنمای مدیتیشن آگاهانه»

 

برای نوشیدن ذهن آگاهانه فرصتی برای اینکار در نظر بگیرید.به مکانی که برای این کار در نظر گرفتید آگاه باشید و بطور کامل حضور داشته باشید.به لیوان یا فنجان چای خود نگاه کنید. چه جنسی دارد؟ چه طرحی دارد؟

آیا ساده است یا نقش دار؟ بزرگ است یا کوچک؟

لیوان یا فنجان را در دست بگیرید و لمس کنید. چه حسی دارید؟ چه ویژگی دارد؟ صاف است یا زبر؟

وقتی لیوان یا فنجان را در دست گرفتید، دمای لیوان یا فنجان را حس کنید.آیا خیلی گرم است یا ولرم شده است؟

بر احساسات ناشی از مشاهده چای خود تمرکز کنید. چای یا قهوه تان چه رنگی دارد؟ کمرنگ؟ پر رنگ؟ تیره؟ روشن؟

به گرما و بخاری که در حال خروج از فنجانتان است توجه کنید. به پیچش هایی که بخار ایجاد می کند دقت کنید.

نوشیدنیتان را بچشید. هر جرعه که می نوشید مثل این باشد که تا بحال چای یا قهوه ننوشیدید. اصلا آن را با تجربیات قبلیتان مقایسه نکنید. این جرعه یک تجربه جدید است.

آن را مزمزه کنید. به احساساتی که درون شما ایجاد شده آگاه باشید. این احساسات را تجزیه و تحلیل نکنید. همانطور که گفتم هر جرعه یک تجربه جدید است.

به صدایی که هنگام مزه کردن و نوشیدن چای یا قهوه تان در دهانتان ایجاد می شود آگاه باشید.

عطر نوشیدنیتان هم منبع بسیار مهمی برای ذهن آگاهی شماست. ازدستش ندهید.

اگر در این بین افکار دیگری تلاش داشتند شما را به خود جذب کنند فقط به آنها آگاه باشید. به آن افکار نچسبید و در مقابلشان مقاومت نکنید. فقط آنها را ببینید و بگذارید که عبور کنند.

و اینگونه ست که نوشیدن چای و یا قهوه می تواند به فرصتی برای ذهن آگاهی یا مراقبه تبدیل شود. روزانه چند فنجان چای می نوشید؟

آلرژی فصلی و ذهن آگاهی

فصل بهار با تمام زیبایی هایی که دارد، می تواند برای کسانی که درگیر آلرژی و حساسیت های فصلی هستند پیام آور واکنش های آزار دهنده آلرژیک باشد. واکنش هایی که شخص مبتلا را از لحظه دور کرده و لذت حضور او را از بین می برد. گرچه کار سختی است ولی می توان با ذهن آگاهی کمی از تبعات این واکنش ها کاست و فرصتی برای بدن فراهم کرد که بتواند راهکار خود را برای کنار آمدن با این وضعیت، پیدا کند.

واکنش‌های آلرژیک میتونه ناامیدکننده، مخرب و موجب حواس‌پرتی ما بشه. تمرین‌های ذهن آگاهی راهی ایمن و مؤثر برای افرادی که آلرژی رو تجربه می‌کنند ارائه می‌کنه تا در لحظه حاضر باشند و واقعیت خودشون رو بیشتر بپذیرند.»

 راشل کیبل، مربی ذهن آگاهی و میزبان پادکست The Mindful Kind

اگر شما هم جزو کسانی هستید که از تب یونجه یا آلرژی فصلی رنج می برید می توانید با تمرینات ذهن آگاهانه، به علائم خود را به روشی غیرقابل قضاوت آگاه شوید. اگر چشم‌هایتان خارش دارد یا بینی‌تان آبریزش دارد، سعی کنید بدون برچسب‌گذاری «خوب» یا «بد»، آن را قبول کنید.

در مراقبت از خود عناصر قدرتمند شفقت، صبر و درک را هم اضافه کنید. یادتان باشد که علایم آلرژیک که شما را آزار می دهد در واقع تلاش سیستم ایمنی بدنتان برای دفاع از شما است، پس بابت این تلاش از جسمتان سپاسگزار باشید و این سپاسگزاری را با شفقت و نوازش نثار خود کنید.

توجه خود را به تنفستان معطوف کنید. یک دست را روی شکم و یک دست را روی سینه قرار دهید، سپس عمیق نفس بکشید. احساس کنید شکمتان به آرامی باد  شده. حالا برای چند ثانیه مکث کنید و نفستان را نگه دارید. هنگام بازدم به تمام هوایی که از طریق دهانتان خارج می شود آگاه باشید. باز هم چند ثانیه مکث کنید و سپس نفس بعدی را به درون بکشید.

بدویم و ذهن آگاه باشیم

اگر توانمندی راه رفتن و دویدن دارید لازم است این کار را با ذهن آگاهی (Mindfulness) انجام دهید تا ببینید همین دویدن ها و راه رفتن هایی که ذهنتان آن را ندیده گرفته بود، چگونه تبدیل به فرصتی برای مراقبه و حضور می شود. یکی از چیزهایی که بدون آگاهی انجام می شود همین توانمندی بسیار مفید است. حالا یاد می گیریم که چطور می توانیم دویدن را با ذهن آگاهی تبدیل به تمرینی برای حضور در لحظه کنیم و چطور مراقبه گون زندگی کنیم.

«حرکت کردن دارو است. هنگامی که با پاهای خود هر بار به دنیا متصل می شویم، می توانیم تغییری قدرتمند در حالات ذهنی و عاطفی را تجربه کنیم. دویدن عمیق درمانی و آگاهانه به سادگی بازگشت به دنیای واقعی ارائه می دهد که اغلب خود را از آن دور می بینیم.

– ویلیام پولن، روان درمانگر و بنیانگذار دویدن درمانی پویا

تمرین دویدن ذهن آگاهانه

برای رساندن آگاهی به دویدن لازم است در حال حرکت به سرعت حرکتتان آگاه باشید و با سرعتی حرکت کنید که  در آن راحت باشید. سرعت راحت خودتان را پیدا کنید. این سرعت ثابت نیست و ممکن است بسته به شرایط مختلف متغیر باشد. متغیرهای زیادی در کنترل این سرعت نقش دارند. از وضعیت آب و هوایی بگیر تا خلق و خوی شما.

ابتدا لازم است خودتان را از نیت خود برای دویدن آگاهانه با خبر سازید. من با ذهن آگاهی می دوم. قبل از شروع به اطراف خود با آگاهی کامل نگاه کنید. وضعیت آسمان و آنچه در آن می بینید. وضعیت محیطی که برای دویدن انتخاب کرده اید. این محیط ممکن است سرسبز باشد یا عاری از درخت. به رنگ و بویی که می بینید و استشمام می کنید آگاه باشید. چند بار نفس را به درون بکشید و به وضعیتی که این تنفس در بدن شما ایجاد می کند آگاه باشید.

نسبت به وضعیت بدنی خود هوشیار باشید. به حسی که از لمس کف پای شما با خیابان یا سنگفرش به شما منتقل شده آگاه باشید. به حسی که بدنتان در تماس با لباستان بدیت می آورد هم آگاه شوید. حالا با گام هایی آهسته شروع کنید. یکی از پاهایتان را برای شمردن گام ها انتخاب کنید. فرقی نمی کند کدام پا، چپ یا راست. هر گامی که بر می دارید بشمارید. یک، دو، سه … تا ده بشمارید و باز به ابتدای شمارش باز گردید…

مثل همه تمرینات ذهن آگاهانه وقتی با هجوم افکار مهاجم یا افکار غیر مفید مواجه شدید فقط به حضور آنها هوشیار باشید. آنها را مشاهده کنید ولی به آنها نچسبید ، در مقابلشان مقاومت نکنید و با بازگشت به شمارش گام ها رهایشان کنید.

برای دویدنتان برنامه داشته باشید، مثلا بگویید تا فلان نقطه می دوم. ولی اگر احساس کردید که نمی توانید بدوید بدانید که این پیام از کجا صادر شده؟ آیا این پیام ذهنی است یا بدنتان دیگر قدرت ندارد؟ اگر ذهنتان می گوید دیگر نمی توانید بدوید با رساندن آگاهی به شمارش گام ها این پیام را ندیده بگیرید ولی اگر جسمتان دیگر کشش ندارد، سرعتتان را کم کنید و یا متوقف شوید.

با تمرین دویدن ذهن آگاهانه در اصل شما هم یک تمرین مفید جسمانی انجام داده اید و هم با ذهن آگاهی یک تمرین مراقبه را به خود هدیه کرده اید که فواید بسیار عالی خود را به زودی به شما نشان خواهد داد. سعی کنید این تمرین را روزانه تکرار کنید.

ذهن آگاه باشید.

سرعتتان را کم کنید و حاضر باشید

سرعتتان را کم کنید و حاضر باشید: به ما آموخته شده که برای زندگی موفق باید به سرعت به امور خود بپردازیم، کارهایمان را تکمیل کنیم و وظایف روزانه را انجام دهیم. هرچه سرعت بیشتر، موفقیت بزرگتر. ولی آیا این موضوع صحت دارد؟ به نظر می رسد در میان این سرعت ما جواهر گرانقدری به نام خوشبختی را گم می کنیم با وجود اینکه در دسترس ما قرار دارد.

خیلی اوقات فرصتی برای لذت بردن از لحظات آرامش و شادی را از دست می‌دهیم. با تلاش مداوم برای دست‌یابی به موفقیت، ممکن است از حس خوشبختی و رضایت زندگی کناره‌گیری کنیم. خوشبختی یک حالت روحی است که نیاز به آرامش و تمرکز دارد، اما سرعت زندگی مدرن، آرامش را از ما می‌گیرد و ما را در حالی که در تلاش برای رسیدن به هدف‌هایمان هستیم، به سمت استرس و اضطراب هدایت می‌کند. بنابراین، باید سرعت خود را کم کنیم و به آرامش و خوشبختی در زندگی اهمیت بدهیم.

شاید تصور ما بر این باشد که خوشبختی زمانی اتفاق می افتد که سطح زندگی خود را بهبود ببخشیم، به اهداف خود برسیم، در کسب و کار خود موفق شویم یا تحصیلات دانشگاهی خود را به پایان برسانیم. شاید وقتی به آن سفر روایی برویم لمسش کنیم یا شاید زمانی که فرصتی برای استراحت پیدا کنیم بیاید.

اما واقعیت این است که خوشبختی یک حالت روحی است که در هر لحظه می توانیم آن را تجربه کنیم. خوشبختی از لذت بردن از لحظه های کوچک در زندگیمان، از ارتباطات معنادار با دیگران و از احساس قدردانی برای چیزهایی که در زندگیمان داریم، نشأت می گیرد. بنابراین، اگر به دنبال خوشبختی هستیم، باید به خودمان اجازه دهیم تا در هر لحظه از زندگیمان لذت ببریم و با محیط اطرافمان همدلی داشته باشیم. این آگاهی و تمرکز بر لحظه حاضر می تواند ما را به سوی یک زندگی خوشبخت و رضایتمند سوق دهد.

شاید فردا…

ولی من می گویم خوشبختی همین الان هم در دسترس شماست. بیایید این را با هم امتحان کنیم:

  • به جای عجله کردن، سرعت خود را کم کنید.
  • مکث کنید تا از لحظه کنونی لذت ببرید.
  • واقعاً به همه چیز در لحظه توجه کنید و حتی چیزهای کوچکی را برای قدردانی پیدا کنید.
  • قدردان چیزهای باشید که همین الان اینجا هست.
  • اجازه دهید چیزهایی که شما را آزار می دهند فقط در زندگی حضور داشته باشند، بدون اینکه با آنها دعوا کنید، بدون اینکه آنها را از خود دور کنید.
  • اجازه ندهید مسایل کوچک شما را آزار دهند چون جیزی پیدا نمی شود که ارزش خراب کردن این لحظه را داشته باشد.

بگذارید زیبایی این لحظه مثل یک موج گرم بر ساحل تو فرود آید.

اینها چیزهایی است که قبلاً شنیده ایم و آنها را می دانیم. اما آنها را انجام نمی دهیم چرا که نکته اصلی انجام این امور تمرین آنهاست و این مقاومت ذهن است که نمی خواهد بگذارد ما کاری انجام دهیم که سلطه اش را بر وجود ما به خطر بیندازد. بجای تن دادن به وسوسه شروع تمرین از فردا یا از وقتی دیگر، همین الان به لحظه بیایید و لذت حضور را به زندگی خود تقدیم کنید.

ادامه دادن به اموری که قبلاً شنیده ایم ولی هنوز به آنها عمل نکرده ایم، ممکن است به نظر سخت و ناقص به نظر بیاید. در واقع، این احساس مقاومت ذهنی است که مانع از انجام این امور می شود. تمرین کردن و شروع به این امور، می تواند به عنوان درمانی برای این مقاومت ذهنی عمل کند. بنابراین بهتر است به جای به تعویق انداختن این کارها، از همین حالا و لحظه ای که داریم، شروع کنیم و بیاییم لذت حضور را در زندگی خود تجربه کنیم.